سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ROYA AZAD777
پنج شنبه 91 آبان 4 :: 6:11 عصر ::  نویسنده : ROYA AZADKHANI

معنای غدیر

غدیردرلغت به معنای آبگیر است؛ گودالی در بیابان که آب باران در آن گرد آید. در میان راه دو شهر بزرگ دنیای اسلام، مکه و مدینه، محلی است به نام «جُحفه» که در زمان رسول گرامی اسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله ، کاروانیان حج گذار در آنجا از هم جدا می‏شدند و به طرف دیار خود می‏رفتند. در این محل، غدیر خم جای دارد. علت نام گذاری این غدیر به خم، آن است که آبگیر آنجا به شکل خُمِ رنگرزان بوده و برخی قبایل صحرایی، گاه جامه‏های رنگ کرده خود را در این آبگیر می‏شسته‏اند.

خلاصه واقعه غدیر خم

در سال دهم هجرت، رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله به حج رفت و احکام آن را به مردم آموزش داد. به هنگام بازگشت از مکه، در استراحتگاه جُحفه و در غدیر خم، به امر خدا مردمان را گرد آورد و در آن مجمع سترگ، امام علی علیه السلام را به جانشینی خود به آنان شناساند و فرمود: «هر کس من مولای اویم، علی مولای اوست». البته جانشینی علی علیه السلام سال‏ها پیش در مکه و در جمع خاندان هاشم انجام گرفته بود، ولی در غدیر، به اطلاع عموم رسید.
پیام غدیر

داستان غدیر از عظمت و ضرورت ولایت و ریشه‏ای بدون این مسئله خبر می‏دهد. رسول صلی‏الله‏علیه‏و‏آله در آن هنگام و در زیر آن آفتاب سوزان. آن همه جمعیت را برای چه نگه می‏دارد و چه پیامی برای‏شان دارد.
این پیام اساسی‏ترین پیام دین او بود و به راستی رسول صلی‏الله‏علیه‏و‏آله بر عظمت و ضرورت آن واقف بود، که مردم را در آن گرمای سوزان نگه داشت و رسالت آسمانی خویش را به مسلمانان ابلاغ فرمود.

غدیر، خنثی کننده توطئه

آنچه می‏توانست همه نقشه‏های منافقان را یکجا خنثی، و اسلام را در چنان برهه حساسی حفظ کند، تعیین جانشین پیامبر و اعلان رسمی آن بود، چنان که حضرت زهرا(س) در این‏باره می‏فرمایند: «پیامبر در روز غدیر، عقد ولایت را برای علی علیه السلام محکم کرد». غدیر خم منافقان را فلج کرد و مانع اجرای نقشه‏ها و توطئه‏های شیطانی‏شان شد.
تاج ولایت

پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله در غدیر خم عمامه خود را، که «سحاب» نام داشت، به عنوان تاج افتخار بر سر امیرالمؤمنین علیه السلام قرار دادندو انتهای عمامه را بر دوش آن حضرت آویختند و فرمودند «عمامه تاج عرب است».

خلاصه مکتب وحی

«غدیر» عصاره و نتیجه خلقت و چکیده تمام ادیان الهی و خلاصه مکتب وحی است و صرفا واقعه‏ای تاریخی نیست. این نام مقدس، عنوان عقیده ما و اساس دین است. غدیر ثمره نبوت و میوه رسالت است غدیر تعیین کننده خط‏مشی مسلمانان تا آخرین روز دنیاست. غدیر ماجرایی سرنوشت‏ساز است که «خطبه غدیر» شاخص‏ترین و زنده‏ترین سند آن است.
غدیر؛ تداوم خط نبوت

واقعه غدیر خم که در آخرین سال زندگی رسول گرامی اسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله رخ داد و در آن علی علیه السلام به جانشینی آن حضرت صلی‏الله‏علیه‏و‏آله برگزیده شد، حادثه‏ای تاریخی نیست که در کنار دیگر وقایع بدان نگریسته شود. غدیر تنها نام یک سرزمین نیست؛ یک تفکر است. غدیر، نشانه و رمزی است که از تداوم خط نبوت خبر می‏دهد. غدیر، نقطه تلاقی کاروان رسالت با طلایه‏داران امامت است. آری، غدیر خم یک سرزمین نیست؛ چشمه‏ای است که تا پایان هستی می‏جوشد؛ کوثری است که فنا برنمی‏دارد؛ و افقی است بی‏کرانه و خورشیدی است عالم‏تاب.

غدیر و سرنوشت اسلام

بدون شک واقعه غدیر خم، نقش سرنوشت سازی در تعیین مسیر آینده اسلام داشته است. در این واقعه، پیامبر اسلام صلی‏ الله‏ علیه‏ و ‏آله مهم‏ترین مأموریت دوران پیامبریِ خود را به انجام رساند؛ مأموریتی که انجام آن، به منزله رساندن پیام رسالت حضرت بود، و کوتاهی در مورد آن، به از بین رفتن زحمات چندین ساله ایشان می‏انجامید؛ چنان که خداوندمتعالی درآیه 67 سوره مائده می‏فرماید: «هان ای پیامبر! آنچه را از سوی پروردگارت به تو نازل شده است، تبلیغ کن و اگر چنان نکنی، پیام و رسالت او را انجام نداده‏ای وخداوند تو را از مردم حفظ می‏فرماید».

حدیث غدیر خم یقینی است

واقعه غدیر خم، یکی از مسلّم‏ترین مسائل تاریخ اسلام است و صدها دانشمند از آن یاد کرده‏اند؛ مانند ابوریحان بیرونی و خواجه نصیرالدین طوسی. فیلسوف معروف، فارابی نیز بر همین اساس، به تحلیل فلسفه «امامت» پرداخته است. ابن سینا نیز به موضوع نص (حدیث صریح غدیر)، در کتاب شفا اهمیت داده است، و آن را بهترین راه برای تعیین جانشین دانسته است. گذشته از علمای بزرگ شیعه که همه موثّق‏اند و حجت،ده‏ها و ده‏ها دانشمند و محدث و مورّخ و مفسر از اهل‏سنت نیز حدیث غدیر و واقعه آن را نقل کرده‏اند؛ مانند طبری و ابن اثیر و احمد حنبل.
اگر می‏شد…

اگر پس از درگذشت پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله به سفارش‏های روز غدیر و موارد مکرر دیگری که پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله ، علی علیه السلام را پیشوا معرفی فرموده بود عمل کرده بودند، اسلام جهان گیر می‏شد و دین خدا بشریت را به راه می‏آورد و عدالت و دادگری، آفاق تا آفاق گیتی را می‏گرفت. از اینجاست که همه هوشمندان تاریخ بشر که به گونه‏ای ازاین واقعه آگاهی یافته‏اند، از انحرافی که پس از رحلت پیامبر پیش آمد، اظهار تأسف کرده‏اند؛ از این جمله است ولتر، فیلسوف مشهور فرانسوی. وی تأسف خویش را چنین اظهار کرده است: «آخرین اراده محمد انجام نشد؛ او علی را به جای خود منصوب کرده بود…».

عید غدیر در احادیث

عید خلافت و ولایت

زیاد بن محمد گوید: به امام صادق علیه السلام گفتم: آیا مسلمانان عیدی غیر از عید قربان و عید فطر و روز جمعه دارند؟ فرمود: «آری، روزی که رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله ، امیرمؤمنان علی علیه السلام را (به خلافت و ولایت) منصوب کرد».
برترین عید امت

رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله فرمود: «روز غدیر خم، برترین عیدهای امت من است، و آن روزی است که خداوند بزرگ دستورداد برادرم، علی بن ابی‏طالب را به عنوان پرچمدار (و فرمانده) امتم منصوب کنم، تا بعد از من مردم به دست او هدایت شوند، و آن روزی است که خداوند در آن روز دین را تکمیل، و نعمت را بر امت من تمام کرد و اسلام را دین آنان قرار داد».

عید آسمانی

حضرت امام رضا علیه السلام به نقل از جدّش امام صادق علیه السلام فرمود: «روز غدیر خم، درآسمان مشهورتر از زمین است».
عید پر برکت

امام صادق علیه السلام فرمود: «به خدا قسم اگر مردم فضیلت واقعی روز غدیر را می‏شناختند، فرشتگان روزی ده بار با آنان مصافحه می‏کردند. بخشش‏های خدا به کسی که آن روز را شناخته، قابل شمارش نیست».

روز سپاس و شادی

امام صادق علیه السلام فرمود: «عید غدیر، روز عبادت و نماز و سپاس و ستایش خداست، و روز سرور و شادی است؛ به دلیل ولایت ما خاندان که خدا بر شما منت گذاشت. من دوست دارم شما آن روز را روزه بگیرید».
روز نیکوکاری و بخشش

از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود: «یک درهم دادن به برادران با ایمان و معرفت در روز عید غدیر، برابر هزار درهم (در روزهای دیگر) است؛ بنابراین، در این روز به برادرانت انفاق کن و هر مرد و زن مؤمن را شاد گردان».

روز ناله نومیدی شیطان

امام صادق علیه السلام از پدر بزرگوارش حضرت باقرالعلوم علیه السلام نقل کرد که فرمود: «شیطان چهار بار ناله نومیدی سر داد؛ روزی که مورد لعن خدا قرار گرفت، روزی که از آسمان به زمین هبوط کرد، روزی که پیامبر اسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله به پیامبری مبعوث شد، و روز عید غدیر خم».

پیام تبریک

غدیر، سرچشمه همیشه‏جوشان ولایت است که از سینه تفتیده «خم» به جام محبت دوست‏داران پیامبر و خاندانش جارى است. غدیر، شایسته هر ثناست که وحى از او پیراست و محمد بدو آراست و اسلام از او برخاست. غدیر، تفسیر بدر و احد و شأن نزول صفین و نهروان است. بدر، عدالت مى‏خواست؛ احد، شجاعت آرزو مى‏کرد؛ خیبر تماشاى صداقت را تمنا داشت و غدیر، آمین آن همه ثنا و دعا بود. غدیر، روز انسان است. غدیر، تداوم رسالت محمد صلی الله علیه و آله در ولایت على علیه‏السلام است. غدیر، عید پیمان و میثاق و عهد است. غدیر، عید عدالت و رهبرى است. عید امامت و ولایت بر عاشقان مبارک باد.

کوثرى از مِىِ غدیر

پیامبر در سال دهم هجرت حج گزارد و به سوى مدینه بازگشت. در روز هجدهم ذى‏حجه که قافله‏هاى بسیارى پیش از پیامبر حرکت مى‏کردند و عده‏اى از پسِ حضرت مى‏آمدند، پیامبر به سرزمین غدیر خم رسید. او به فرمان الهى دستور داد سواران و پیادگان توقف کنند، آنان که رفته‏اند، بازآیند و آنان که نیامده‏اند، برسند. سپس بر انبوهى از جهاز شتران فراز رفت و خداى را سپاس گفت و از اینکه به زودى از میان آنان خواهد رفت، خبر داد. سپس از آنان خواست درباره چگونگى ابلاغ رسالت وى گواهى دهند. مردمان فریاد برآوردند: شهادت مى‏دهیم که تو پیام حق را ابلاغ کردى، نصیحت کردى و جهاد نمودى. خداوند تو را پاداش نیکو دهد.
آن‏گاه از جایگاه والاى خود در میان امت سخن گفت و از آنان بر اولویت خود گواه خواست و پس از شنیدن پاسخ‏هاى یک‏صدا و بلند، دست على علیه‏السلام را گرفت و با شکوهى شگرف و فریادى رسا فرمود: «من کنت مولا فعلى مولاه.» سه بار این جمله را تکرار و بر یاوران و پذیرندگان ولایت او دعا کرد.

ویژگى‏هاى على علیه‏السلام از دیدگاه رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم

حضرت محمد صلی الله علیه و آله بارها با اشاره به موقعیت معنوى امام على علیه‏السلام ، بر فضیلت‏هاى آن حضرت و وصى بودن ایشان تأکید ورزیده است. آن حضرت در گفتارى به دخترش، فاطمه علیهاالسلام مى‏فرماید: «اى فاطمه! آیا خشنود نیستى من تو را به همسرى کسى درآوردم که اسلامش پیش‏تر از دیگران و دانشش بیشتر از همگان است؟ به راستى، خداى تعالى به اهل زمین توجه فرمود و از میان ایشان، پدرت را برگزید و او را پیامبر قرار داد. بعد دوباره به آنها توجه فرمود و از ایشان شوهرت را برگزید و او را وصى قرار داد.» سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «اى فاطمه! به راستى براى على فضیلت‏هایى است که هیچ‏کس آن را ندارد: تو که بانوى زنان بهشتى، همسر او هستى. دو نتیجه و زاده رحمت، حسن علیه‏السلام و حسین علیه‏السلام که فرزندزادگان من هستند، فرزندان او هستند. برادرش، جعفر بن ابى‏طالب کسى است که با دو بال در بهشت آراسته گردیده است و با فرشتگان هر کجا خواهد، پرواز مى‏کند. علم اولین و آخرین نزد اوست. او نخستین کسى است که به من ایمان آورد. او آخرین کسى است که هنگام مرگ با من دیدن مى‏کند. او وصى من و وارث همه اوصیاست».

غدیر در قرآن

آیه‏اى که پیش از اعلام رسمى ولایت امیر مؤمنان على علیه‏السلام نازل شد، از یک‏سو، بیان‏گر اهمیت فوق‏العاده غدیر و از سوى دیگر، نشان‏دهنده نگرانى‏هاى رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم در این باره است: «اى پیامبر! آنچه را از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملاً [به مردم] برسان و اگر [این کار را[ نکنى، رسالت او را انجام نداده‏اى. خداوند تو را از [خطرهاى احتمالى [مردم نگه مى‏دارد و خداوند جمعیت کافران را هدایت نمى‏کند.» قرآن کریم، آشکارا اعلام نشدن ولایت على علیه‏السلام را با ناتمام ماندن رسالت الهى برابر مى‏داند و در مقابل نگرانى‏هایى که رسول خدا صلی الله علیه و آله داشت، وعده حفظ و حراست به ایشان داده مى‏شود.
آیه‏اى که پس از اعلام ولایت امام على علیه‏السلام در غدیر نازل شد، موجى از شادى را در دل‏هاى مؤمنان پدید آورد و آرامش و اطمینان خاطر به آنان بخشید: «امروز کافران از [زوال] دین شما ناامید شدند. بنابراین، از آنها نترسید و از من بترسید. امروز دین شما را کامل و نعمت‏ها را بر شما تمام کردم و اسلام را به عنوان آیین [جاودان] شما پذیرفتم».

اوصاف غدیر در روایات

در فرهنگ شیعه و روایات اهل بیت علیهم‏السلام ، از عید غدیر با عظمت ویژه‏ای سخن به میان آمد و از آن با لقب‏ها و ویژگی‏های ممتازی نام برده شده است. برخی از آنان عبارتند از: روز خشنودی خدای رحمان، روز بسیار درود فرستادن بر محمد و آل محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله ، روز دست یافتن به رحمت پروردگار، روز عبادت کردن، روز پذیرفته شدن اعمال شیعیان، روز تزکیه، روز ریزش گناه، روز رها کردن گناهان بزرگ، روز وانهادن نافرمانی‏ها، روز راندن شیطان و ناخرسند گشتن آن، روز مستجاب شدن دعاها، روز داد و ستد با خدا، روز خواستن افزونی‏ها، روز گشایش، روز لبخند زدن به چهره مؤمنان، روز مژده دادن، روز مهر ورزیدن، روز تبریک گفتن، روز خشنودی و رضایت، روز آراستن، روز پوشیدن لباس‏های شایسته و افکندن جامه‏های سیاه،روز پیشی گرفتن، روزی که کلمات صریح درباره خاصان و افراد ویژه اعلان شد، روز پیمان و روز عیان شدن رازها.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم

شیخ صدوق در کتاب امالى، روایتى از امام باقر علیه‏السلام و آن حضرت از پدران پاکش نقل مى‏کند که روزى رسول اکرم صلی الله علیه و آله رو به امیر مؤمنان على علیه‏السلام کرد و فرمود: «اى على! خداوند آیه شریفه یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ را درباره ولایت تو بر من نازل کرد، تا آن را تبلیغ کنم. به یقین، کسى که خدا را بدون ولایت تو ملاقات کند، عملش باطل است».

عید غدیر از نگاه امام علی علیه السلام

ویژگی‏های روز غدیر

امام رضا علیه السلام در روایتی می‏فرماید: «در روزگار امیرمؤمنان علی علیه السلام ، یک‏سال روز جمعه با عید غدیر هم‏زمان گشت. آن حضرت بر فراز منبر رفت و خدا را چنان ستود که همانند آن شنیده نشده بود؛ ستایشی که کسی غیر از او درک نمی‏کرد. سپس به یارانش فرمود: «ای مؤمنان! امروز خداوند متعال، دو عید گران‏سنگ و بزرگ را به هم پیوسته است؛ دو عیدی که پایداری و استواری هر کدام از اینها به دیگری است تا پدیده زیبای خویش را پیش شما کامل کند. شما را به راه رشد آگاه سازد و به روشنایی هدایت کند. راه میانه‏اش را برای پیمودن شما هموار کند و بخشش گوارایش را برایتان بگستراند. بی‏تردید، امروز موقعیت عظیمی دارد. در این روز، گشایش رخ داده، نردبان [تکامل] برافراشته شده و دلیل‏ها آشکار گشته است. امروز، روز ظاهر شدن و پرده‏برداری از مقام پیراستگی [عصمت و امامت] است. روز کمال یافتن آیین و نمایان ساختن پیمان‏ها از دورویی‏ها و انکارهای آگاهانه است».

وظایف مؤمنان در روز عید غدیر

امیرمؤمنان علی علیه السلام درباره وظایف مؤمنان در روز عید غدیر فرمود: «[در این روز] با گسترش دادن در هزینه و لوازم خانواده‏تان به سوی آنان بروید و به برادرانتان نیکی کنید. خدای را برای آنچه به شما بخشیده است، سپاس گویید. با هم باشید؛ که خداوند، جدایی و پراکندگی شما را سامان می‏بخشد. به یکدیگر نیکی کنید؛ که خداوند، الفت شما را پایدار می‏سازد. نعمت‏های خدا را به همدیگر هدیه دهید؛ که خداوند چندین برابر عیدهای پیشین و عیدهای آینده به شما پاداش می‏دهد؛ پاداشی که ویژه چنین روزی است. نیکی‏کردن در این روز، ثروت را ثمربخش می‏سازد و بر عمر می‏افزاید. هم‏دردی کردن و مهرورزی با یکدیگر در این روز، رحمت خداوندی را جلب می‏کند. آن اندازه که توان دارید از فضل خداوند برای برادران و خانواده‏تان با بذل آنچه موجود است، آماده و فراهم سازید. لبخند و شادمانی را میان خویش و در برخوردهایتان آشکار سازید و ستایش و سپاس خداوند را بر آنچه به شما بخشیده است، نمایان کنید».

حضرت فاطمه علیهاالسلام

از فاطمه زهرا علیهاالسلام پرسیدند که آیا رسول خدا صلی الله علیه و آله پیش از رحلتش درباره امامت امیر مؤمنان على علیه‏السلام چیزى فرمود؟ آن حضرت در پاسخ فرمود: «عجبا! آیا روز غدیرخم را فراموش کرده‏اید؟»
امام حسن علیه‏السلام

امام حسن علیه‏السلام فرمود: امت مسلمان از پیامبر شنیدند که درباره پدرم فرمود: او براى من همچون هارون براى موسى علیه‏السلام است. همچنین دیدند که رسول خدا صلی الله علیه و آله او را در غدیرخم به عنوان امام نصب کرد.

امام حسین علیه‏السلام

امام حسین علیه‏السلام پیش از مرگ معاویه، خانه خدا را زیارت کرد. سپس بنى‏هاشم را گرد آورد و فرمود: آیا مى‏دانید پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ، على علیه‏السلام را در روز غدیرخم به جانشینى خود برگزید؟ همگى گفتند: بله.

امام زین العابدین علیه‏السلام

ابن اسحاق، تاریخ‏نگار معروف مى‏گوید: به على بن حسین علیه‏السلام گفتم: «من کنتُ مولاه فعلىٌ مولاه» یعنى چه؟ حضرت فرمود: پیامبر خدا به مردمان خبر داد که امام بعد از خودش، امیر مؤمنان على علیه‏السلام است.

امام محمدباقر علیه‏السلام

اَبان بن تَغلب مى‏گوید: از امام باقر علیه‏السلام درباره این سخن رسول خدا صلی الله علیه و آله «من کنتُ مولاه فعلىٌ مولاه» پرسیدم. آن حضرت در پاسخ پیامبر فرمود: به مردمان گفت که امیر مؤمنان على علیه‏السلام در میان مردم، جاى‏گزین من خواهد بود.
امام صادق علیه‏السلام

در دوران زندگى امام صادق علیه‏السلام بر اثر جوّ مناسبى که براى نشر معارف اهل بیت علیهم‏السلام پیش آمد، حدیث غدیر بیش از همه دوره‏ها مطرح شده است. آن حضرت درباره روز غدیر مى‏فرماید: «رسول خدا صلی الله علیه و آله در غدیر خم براى امیر مؤمنان على علیه‏السلام پیمان گرفت و مردم به ولایت او اقرار کردند. خوشا به حال آنان که بر ولایت او ثابت‏قدم ماندند و واى بر کسانى که آن پیمان را شکستند».
امام کاظم علیه‏السلام

در روزهایى که امام کاظم علیه‏السلام در زندان بود، روزى هارون، خلیفه عباسى ایشان را احضار کرد و درباره ولایت اهل بیت علیهم‏السلام بر مردم پرسید. حضرت فرمود: ما مى‏گوییم ولایت همه خلایق با ماست. دلیل ما، سخن پیامبر در غدیر خم است که فرمود: «من کنتُ مولاه فعلىٌ مولاه».

عید غدیر از نگاه امام رضا علیه السلام

هدیه به یاران

طوسی، از یاران امام رضا علیه السلام نقل می‏کند: «در روز غدیر، شرف‏یاب محضر حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام شدم. گرد ایشان گروهی از یاران خاصشان حضور داشتند. حضرت با اینکه خوراک و پوشیدنی و هدایا و حتی انگشتری و کفش‏هایی برای خانواده‏های آنان فرستاده بود، ولی آنها را برای افطار نیز نگهداشت. امام احوال آنان و کسانی را که پیرامونشان بودند، سامان بخشید. ایشان در آن روز… پیوسته ارجمندی و پیشینه روز غدیر را یادآور می‏شدند. حضرت در بخشی از سخنان خود، خطبه امیرمؤمنان علی علیه السلام را در سالی که عید غدیر با روز جمعه هم‏زمان شده بود، بیان کرد».

فضیلت روز عید غدیر

ابی نصر بَزَنْطی از یاران امام رضا علیه السلام می‏گوید: «خدمت آن حضرت بودم، درحالی‏که مجلس پر از جمعیت بود و با یکدیگر درباره غدیر گفت‏وگو می‏کردند. برخی از مردم این واقعه را منکر شدند. امام فرمود: پدرم از پدرش روایت کرد که: «روز غدیر در میان اهل آسمان مشهورتر است تا میان اهل زمین.» سپس فرمود: «ای ابی نصر! هرجا که هستی، در این روز نزد [قبر[ امیرمؤمنان علی علیه السلام باش. به درستی که در این روز، خداوند گناه شصت سال از مؤمنان و مسلمانان زن و مرد را می‏آمرزد و از آتش دوزخ آزاد می‏کند، چند برابر آنچه در ماه رمضان و شب قدر و شب عید فطر آزاد کرده بود.» ایشان سپس ادامه داد: «اگر مردم ارزش این روز را می‏دانستند، هر آینه، فرشتگان در هر روز ده مرتبه با آنان مصافحه می‏کردند».

امام حسن عسکرى علیه‏السلام

حسن بن ظریف مى‏گوید: به امام عسکرى علیه‏السلام نامه نوشتم و پرسیدم معناى سخن پیامبر درباره امیر مؤمنان على علیه‏السلام چیست که فرمود: «من کنتُ مولاه فهذا علىٌ مولاه.» حضرت فرمود: مقصود حضرت آن بود که او را نشانه‏اى قرار دهد که هنگام اختلاف، حزب خداوند با آن شناخته شوند.

پاس‏داشت غدیر؛ سنت نبوى

جوامع بشرى نیازمند یادآورى و حضور همیشگى هویت‏هاى فرهنگى و اصالت‏هاى معنوى است. زنده نگه داشتن شعایر الهى، رسالتى است که مرزبانان عقیده و ایمان، از جمله رسول اکرم صلی الله علیه و آله بر آن تأکید داشته‏اند. از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده است که فرمود: «به من تبریک بگویید؛ زیرا خداوند مرا به پیامبرى و اهل‏بیتم را به امامت ممتاز ساخته است».
در روایت دیگرى پس از ذکر حدیث غدیر آمده است: «سپس رسول گرامى در خیمه مخصوص خویش نشست و به امیر مؤمنان على علیه‏السلام دستور داد در خیمه دیگرى بنشیند و به مردم امر فرمود به حضور على علیه‏السلام برسند و به او تبریک بگویند.» اینک و در عصر ما، شناختن مرزهاى بلند غدیر، بازگویى این شکوه و جشن و سرور این عید بزرگ، در راستاى آن پاس‏داشت است.

آداب غدیر

در تاریخ اسلام، غدیر و امامت همان اندازه اهمیت دارد که روز مبعث؛ زیرا غدیر، امامت را به وجود آورد و ادامه رسالت بود. حاج میرزا جواد ملکى تبریزى در این‏باره مى‏نویسد: «روز غدیر نسبت به مبعث، به منزله باطن از ظاهر و به منزله روح از انسان است؛ زیرا هر چه در مبعث از خیر و سعادت وجود دارد، مشروط به ولایت امیر مؤمنان و امامان است».
به دلیل اهمیت عید غدیر به عنوان بزرگ‏ترین و مهم‏ترین اعیاد اسلامى است که آداب بى‏شمارى براى آن بیان شده است. فراوانى آداب و اعمال این روز، با اعمال هیچ روزى قابل مقایسه نیست و در این آداب و اعمال، همه گروه‏ها مورد خطاب قرار گرفته‏اند. از جمله آداب عبادى این روز به نماز شب و روز غدیر، نماز مسجد غدیر، روزه، یاد خدا و پیامبر، زیارت امیر مؤمنان على علیه‏السلام و غسل مى‏توان اشاره کرد.
همچنین جشن و عید گرفتن، تبریک و تهنیت به پیامبر، امیر مؤمنان و یکدیگر، دید و بازدید، صدقه دادن، دیدار با رهبرى و بیعت و اتحاد و اجتماع، از جمله آداب اجتماعى و سیاسىِ سفارش شده در این روز است.

binazirha.com

منابع :
ماهنامه گلبرگ، ش13
ماهنامه گلبرگ، ش26




موضوع مطلب :
پنج شنبه 91 آبان 4 :: 6:4 عصر ::  نویسنده : ROYA AZADKHANI

عیدالله ‌الاکبر

غدیر در آثار اسلامی ما به "عیدالله‌الاکبر "، "یوم العهد المعهود " و "یوم المیثاق المأخوذ " تعبیر شده است. این تعبیرات که نشان دهنده‌ی تأکید و اهتمامی خاص به این روز شریف است، خصوصیتش در مسأله‌ی ولایت است. آن عاملی که در اسلام ضامن اجرای احکام است، حکومت اسلامی و حاکمیت احکام قرآن است، والا اگر آحاد مردم، ایمان و عقیده و عمل شخصی داشته باشند، لیکن حاکمیت -چه در مرحله‌ی قانونگذاری و چه در مرحله‌ی اجرا - در دست دیگران باشد، تحقق اسلام در آن جامعه، به انصاف آن دیگران بستگی دارد. اگر آنها افراد بی‌انصافی بودند، مسلمانان همان وضعی را پیدا می‌کنند که شما امروز در کوزوو، دیروز در بوسنی و هرزگوین، دیروز و امروز در فلسطین و در جاهای دیگر شاهدش بوده‌اید و هستید - ما هم در ایران مسلمان عریق و عمیق خودمان، سالهای متمادی همین را مشاهده می‌کردیم - اما چنانچه حکام، قدری با انصاف باشند، اجازه خواهند داد که این مسلمانان به قدر دایره‌ی خانه‌ی خودشان - یا حداکثر ارتباطات محله‌ای - چیزهایی از اسلام را رعایت کنند؛ ولی اسلام نخواهد بود!

(بیانات به‌مناسبت عید سعید غدیر 16 / 01 / 1378)

 




موضوع مطلب :
پنج شنبه 91 آبان 4 :: 5:57 عصر ::  نویسنده : ROYA AZADKHANI
گسترش عدالت ، برافراشته شدن پرچم دادگری و رفع ظلم درسراسر جهان ، از آرزوهای انسانهای آزاده است . آنها در انتظار ظهور یک منجی و برپایی نظامی عادلانه در جهان هستند . این انتظار، روشن ترین افق ذهنی انسانهای عدالت طلب و موّحد است.

آیت الله خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی در 9 ژولای سال جاری ، در جمع اساتید و فارغ التحصیلان و فعالان عرصه مهدویت، به موضوع ظهور حضرت مهدی (عج ) و مسئله انتظار پرداخت . ایشان درباره اهمیت مهدویت فرمود : « همین قدر باید عرض کنم که مسئله مهدویت در شمار چند مسئله اصلی ... معارف عالیه دینی است . » رهبر انقلاب در ادامه ، اهمیت مسئله مهدویت را همتراز مسئله نبوت دانست و ادامه داد : « آن چیزی که مهدویت مبشر آن است ، همان چیزی است که همه انبیاء ، همه بعثتها برای خاطر آن آمدند و آن ایجاد یک جهان توحیدی براساس عدالت و با استفاده از همه ظرفیت هایی است که خدای متعال در انسان بوجود آورده و قرار داده است.» سلسله انبیاء پاکترین و مقدس ترین و نورانی ترین انسانهای تاریخ بوده اند . در میان انسانهای پاک و والا ، وجود مقدس خاتم الانبیاء محمد مصطفی (ص ) سرآمد همه بشریت است و خاندان پاک او ، در شمار برترین و والاترین انسانهای مطهر و نورانی اند. آنها معدن علم ، اخلاق نیکو ، صدق ، صفا و راستی و منبع همه نیکی ها درهر عصر و عهدی بوده و چون خورشیدی درخشان ، روشنایی را برای انسانها به ارمغان آورده اند .یکى از این خورشیدهاى فروزان ، وجود مقدس امام زمان (عج) است و امروزه در زمان ما ، ولىّ خداوند بر روى زمین است . برکات وجود او و انوار ساطعه از ایشان، امروز هم انسانیت را بهره مند می کند. از دیدگاه رهبر انقلاب ، اگر مهدویت نباشد، تلاش انبیاء و همه‌ى دعوتها، بعثتها، و زحمات طاقت‌ فرسای پیامبران در طول تاریخ بى‌فایده خواهد بود . بنابراین، مسئله‌ى مهدویت یک مسئله‌ى اصلى و جزو اصلى‌ ترین معارف الهى است. وجود مقدّس حضرت حجّت در میان انسانهاى روى زمین ، منبع برکت ،علم ، درخشندگى ، فضیلت و همه‌ى خیرات است. عقده‌هاى فروخورده‌ى انسانها در طول تاریخ، چشم به این افق دوخته است تا انسان والا و برگزیده‌اى از برگزیدگان خدا بیاید و تاروپود ظلم و ستم را - که انسانهاى شریر در همه‌ى تاریخ تنیده‌اند - از هم بدرد. آیت الله خامنه ای با اشاره به دوران ظهور حضرت مهدی (س) فرمود : « دوران ظهور حضرت مهدی (س) دوران جامعه توحیدی است . دوران حاکمیت حقیقی معنویت و دین بر سراسر زندگی انسانهاست و دوران استقرار عدل به معنای کامل و جامع این کلمه است . »از دیدگاه رهبر انقلاب ، در همه‌ى ادیان الهى هم تقریباً ، یک چیزى که معناى حقیقى آن همان مهدویت است، وجود دارد ، اما این حقیقت به شکلهاى تحریف شده و مبهم بیان می شود . اما در دین اسلام ظهور حجت ، از مسائل روشن و حتمی دین است . آیت الله خامنه ای در این رابطه می فرماید : « مسئله‌ى مهدویت در اسلام هم جزو مسلّمات است. یعنى مخصوص شیعه نیست. همه‌ى مذاهب اسلامى غایت جهان را که اقامه‌ى حکومت حق و عدل به وسیله‌ى مهدى (علیه الصّلاة و السّلام و عجّل اللَّه فرجه) است، قبول دارند. روایات معتبر از طرق مختلف، در مذاهب گوناگون، از پیغمبر اکرم و از بزرگان نقل شده است. بنابراین، هیچ تردیدى در آن نیست.» رهبر انقلاب در تبیین مسئله مهدویت در اسلام ، این مسئله را در مذهب تشیع یک مسئله روشن و واضح دانستند و افزودند : « امتیاز شیعه در این است که مسئله‌ى مهدویت در آن یک مسئله‌ى مبهم نیست. یک مسئله‌ى پیچیده‌اى که براى بشر قابل فهم نباشد ، نیست. یک مسئله‌ى روشن است ، مصداق واضحى دارد که این مصداق را می شناسیم ، خصوصیاتى از او را می دانیم ، پدران او را می شناسیم، خانواده‌ى او را می شناسیم، ولادت او را می شناسیم، جزئیات آن را خبر داریم. در این معرفى هم باز روایات شیعه، به تنهایى در صحنه نیستند. حتّى روایاتى از غیر طریق شیعه هم وجود دارد که همین معرفى را براى ما روشن می کند و باید کسانى که پیرو مذاهب دیگر هستند، توجه کنند و دقت کنند تا این حقیقتِ روشن را دربیابند.» در دنیای کنونی ، ذهنیت بشر ، آماده‌ى آن است که ، بداند و یقین کند که انسان والایى خواهد آمد و بشریت را از زیربار ظلم و ستم نجات خواهد داد . خداوند در آیه‌ى 167 سوره اعراف، وعده‌ى رهایی از ظلم را ینگونه به مردم داده است: «وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلاَلَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ»«و چیزهاى پاکیزه را برایشان حلال و پلیدیها را بر آنها حرام مى‏کند » آری یک انسان خدایى ، یک انسان متّصل به عالم غیب و معنویت ، این آرزو را براى بشریت برآورده خواهد کرد . لذا دلها، شوقها و عشقها در انتظار منجی بشریت است. رهبر انقلاب در ادامه ، به اهمیت انتظار ِ منجی بشریت پرداخت و فرمود : « مسئله‌ى انتظار ... جزء لاینفک مسئله‌ى مهدویت است و از آن کلیدواژه‌هاى اصلى فهم دین و حرکت اساسى و عمومى و اجتماعى امت اسلامى به سمت اهداف والاى اسلام است .» ایشان در ادامه افزود : « انتظار یعنى ترقّب ( مراقب بودن ) ، یعنى مترصد یک حقیقت قطعى بودن؛ این معناى انتظار است. انتظار یعنى این آینده ، حتمى و قطعى است. بخصوص انتظارِ یک موجود حىّ و حاضر؛ این خیلى مسئله‌ى مهمى است. اینجور نیست که بگویند کسى متولد خواهد شد، کسى به وجود خواهد آمد. نه، کسى است که هست، وجود دارد، حضور دارد، در بین مردم است. در روایت دارد که مردم او را مى‌بینند، همچنانى که او مردم را مى‌بیند، منتها نمی شناسند. در بعضى از روایات تشبیه شده است به حضرت یوسف که برادران او را می دیدند، بین آنها بود، در کنار آنها بود، روى فرش آنها راه می رفت، ولى (آنها او را) نمی شناختند. » از نگاه رهبر انقلاب اسلامی است ، مسئله انتظار بر دوش انسانهای منتظر ، تکالیفی را می گذارد . ایشان در این رابطه می فرماید : « مردمانى که اهل عبودیت خدا هستند، می فهمند (که) باید خود را آماده کنند . باید منتظر و مترصد باشند. انتظار لازمه‌اش آماده‌سازى خود هست. بدانیم که یک حادثه‌ى بزرگ واقع خواهد شد و همیشه منتظر باشید. هیچ وقت نمی شود گفت که حالا سالها یا مدتها مانده است که این اتفاق بیفتد، هیچ وقت هم نمی شود گفت که این حادثه نزدیک است و در همین نزدیکى اتفاق خواهد افتاد. همیشه باید مترصد بود، همیشه باید منتظر بود. انتظار ایجاب می کند که انسان خود را به آن شکلى، به آن صورتى، به آن هیئت و خُلقى نزدیک کند که در دوران مورد انتظار، آن خُلق و آن شکل و آن هیئت متوقع است. این لازمه‌ى انتظار است. //وقتى بناست در آن دوران ( انسان ) منتظرِ عدل باشد، حق باشد، توحید باشد، اخلاص باشد، عبودیت خدا باشد - یک چنین دورانى قرار است باشد - ما که منتظر هستیم، باید خودمان را به این امور نزدیک کنیم، خودمان را با عدل آشنا کنیم، آماده‌ى عدل کنیم، آماده‌ى پذیرش حق کنیم. انتظار یک چنین حالتى را به وجود مى‌آورد.» آیت الله خامنه ای در ادامه سخنانشان ، به اهمیت فرهنگ سازی در زمینه انتظار پرداختند . به عقیده ایشان کارهای سطحی و عامیانه در زمینه مهدویت و انتظار ، زمینه را براى مدعیان دروغین فراهم می کند . رهبر انقلاب در این رابطه می فرماید : «وقتى انحراف و غلط به وجود آمد، آن وقت حقیقت، مهجور خواهد شد، مشتبه خواهد شد، وسیله‌ى گمراهى اذهان مردم فراهم خواهد شد؛ لذا از کارِ عوامانه، از تسلیم شدن در مقابل شایعات عامیانه بایستى بشدت پرهیز کرد. کارِ عالمانه، قوى، متکى به مدرک و سند، که البته کار اهل فنِ این کار است، ... این بخش از کار را هرچه ممکن است، بیشتر باید جدى گرفت تا راه ان‌شاءاللَّه براى مردم باز شود؛ هرچه دلها با مقوله‌ى مهدویت آشنا شود و انس پیدا کند و حضور آن بزرگوار براى ما، ما مردمى که در دوران غیبت هستیم، محسوستر شود و بیشتر حس کنیم و رابطه بیشتر داشته باشیم، این براى دنیاى ما و براى پیشرفت ما به سمت آن اهداف بهتر خواهد بود.»ارتباط با حضرت مهدی (س) از آرزوهای بزرگ منتظران واقعی آن حضرت است . رهبر انقلاب در مورد بهترین راه ارتباط با حضرت حجت (س) توصیه کردند : « این توسلاتى که در زیارات مختلف وجود دارد که بعضى از اینها سندهای خوبى هم دارد، اینها بسیار باارزش است. توسل، توجه، انس ِ با آن بزرگوار از (راه) دور ... توسلى است که امام آن را از ما می شنود، ان‌شاءاللَّه می پذیرد؛ ولو اینکه ما با مخاطبِ خودمان از دور داریم حرف می زنیم؛ اشکالى ندارد. خداى متعال سلامِ سلام ‌دهندگان و پیامِ پیام‌دهندگان را به آن بزرگوار می رساند. این توسلات و این انس معنوى بسیار خوب و لازم است.»




موضوع مطلب :
پنج شنبه 91 آبان 4 :: 5:48 عصر ::  نویسنده : ROYA AZADKHANI

 

emam khomeine

پیام غدیر، ولایت و حکومت

1.من درباره شخصیت حضرت امیر(ع) چه می توانم بگویم و کی چه می تواند بگوید. ابعاد مختلفه ای که این شخصیت بزرگ دارد، به گفت و گوی ماها و به سنجش بشری در نمی آید.

کسی که انسان کامل است و مظهر جمیع اسماء و صفات حق تعالی است، ابعادش به حسب اسماء حق تعالی باید هزار باشد و ما از عهده بیان حتّی یکی اش نمی توانیم برآییم. این شخصیت که جامع تضاد است، امور متضاده در او جمع است، کسی نمی تواند در حول و حوش او سخن بگوید؛ از این جهت، من در این موضوع بهتر می دانم، که ساکت باشم. لکن مسئله ای را که بهتراست ما بگوییم، انحرافاتی است که برای ملت ها و خصوصاً برای شیعیان این حضرت پیش آمده است در طول تاریخ و دست هایی که این انحرافات را از اول به وجود آورده اندو توطئه هایی که بوده است در طول تاریخ و اخیراً در این سال های اخیر، سده های اخیرپیش آمده است، آن ها را عرض کنم. مسئله غدیر،مسئله ای نیست که بنفسه برای حضرت امیر(ع) یک مسئله ای پیش بیاورد، حضرت امیر مسئله غدیر را ایجاد کرده است. آن وجد شریف که منبع همه جهات بوده است، موجب این شده است که غدیر پیش بیاید. غدیر برای حضرت امیر(ع) ارزش ندارد؛ آن که ارزش دارد خود حضرت است که دنبال آن ارزش، غدیرآمده است. خدای تبارک و تعالی که ملاحظه فرموده است که در بشر بعد از رسول الله کسی نیست که بتواند عدالت را به آن طوری که باید انجام بدهد، آن طوری که دلخواه است انجام بدهد. مأمور می کند رسول الله را که این شخص را که قدرت این معنا را دارد که عدالت را به تمام معنا در جامعه ایجاد کند و یک حکومت الهی داشته باشد، این را نصب کن. نصب حضرت امیر به خلافت این طور نیست که از مقامات معنوی حضرت باشد؛ مقامات معنوی حضرت و مقامات جامع او این است که غدیر پیدا بشود    .

و این که در روایات ما از آن زمان تا حالا این غدیر آن قدرازش تجلیل کرده اند، نه از باب این که حکومت یک مسئله ای است، حکومت آن است که حضرت امیر به ابن عباس می گوید که به «قدراین کفش بی قیمت هم پیش من نیست» آن که هست اقامه عدل است. آن چیزی که حضرت امیر(ع) و اولاد او می توانستند درصورتی که فرصت بهشان بدهند، اقامه عدل را به طوری که خدای تبارک و تعالی رضا داد، انجام بدهند، این ها هستند، لکن فرصت نیافتند. زنده نگه داشتن این عید، نه برای این است که چراغانی بشود و قصیده خوانی بشود و مداحی بشود، این ها خوب است، اما مسئله این نیست. مسئله این است که یاد بدهند که غدیر منحصر به آن زمان نیست. غدیر در همه اعصار باید باشد و روشی که حضرت امیر(ع) در این حکومت پیش گرفته است باید روش ملت ها و دست اندرکاران باشد. قضیه غدیر، قضیه جعل حکومت است، این است که قابل نصب است و الا مقامات معنوی قابل نصب نیست. یک چیزی نیست که با نصب آن مقام پیدا بشود؛ لکن آن مقامات معنوی که بوده است و آن جمعیتی که برای آن بزرگوار بوده است، اسباب این شده است که او را به حکومت نصب کنند و لهذا، می بینیم که در عرص صوم و صلوة و امثال این ها می آورد و ولایت مجری این هاست. ولایتی که در حدیث غدیر است به معنای حکومت است، نه به معنای مقام معنوی. و حضرت امیر (ع) را همان طوری که من راجع به قرآن عرض کردم که قرآن -در روایات است این- نازل شده است به منازل مختلف، کلیاتش سبع و الی سبعین و الی زیادتر، تا حالا رسیده است به دست ماها به صورت یک مکتوب، حضرت امیر هم این طوراست. رسول خدا هم این طور است. مراحل طی شده است، تنزل پیدا کرده است. از وجود مطلق تنزل پیدا کرده است، از وجود جامع تنزل پیدا کرده است و آمده است پایین تا رسیده است به عالم طبیعت، در عالم طبیعت این وجودمقدس و آن وجود مقدس و اولیای بزرگ خدا. بنابراین، این که حدیث غدیر را ما حساب کنیم که می خواهد یک معنویتی را برای حضرت امیر یا یک شأنی برای حضرت امیر(ع) درست کند، نیست. حضرت امیر است که غدیر را به وجود آورده است، مقام شامخ اوست که اسباب این شده است که خدای تبارک و تعالی او را حاکم قرار بدهد.(1 )

پی نوشت ها:

1.صحیفه امام، ج20، صص 111-113.

ghadiresf.com




موضوع مطلب :

 ------------------------------------------------

هجدهم ذی الحجه سال دهم هجری ،سالروز ولایت امیرالمومنین علی (ع) روزی است که خداوند

نعمت را تمام کرد و دین را را با رضایت از رسول خدا (ص)کامل گردانید. آن روز ولایت آن حضرت بر همه محقق شد و این انتصاب شیرین در غدیر خم رخ داد.

ما بر آن شدیم تا جرعه ای از دریای غدیر را به تحریر در آوریم و دوستان مان را یاری دهیم تا در زمان کوتاهی بتوانند کمی واقعه غدیر را بشناسند.

غدیر در جهان اسلام ، در میان همه فرق اسلامی ، امری قطعی و غبر قابل خدشه است.

این روز مهم در کتب تفسیری شیعه و سنی با مدارک محکمی آورده شده است :

1.محمد بن جرید طبری در کتاب الولایه

2.فخرالدین رازی شافعی در تفسیر کبیر جلد3\،ص 636

3.حافظ ابونعیم اصفهانی در کتاب "ما نزل من القران فی علی (ع)

4.ابو اسحاق ثعلبی نیشابوری در الکشف والبیان

5.حاکم حسکانی در کتاب شواهد التنزیل

6.مرحوم علامه امینی که 30 سند برای این موضوع ذکر کرده

7.بحارالانوار علامه مجلسی ج 37 ص181

8.اثبات الهداه شیخ حر عاملی ج2 ص 200-250

9.الطرائف سید بن طاووس ص 33

10.تاریخ خطیب بغدادی ج8 ص290، ج7ص377، ج12 ص343 ،ج14 ص234

11.الدار المنثور ، سیوطی ج 2 ص 258

12.مسند احمد بن حنبل ج1 ص84 و119 و180 –ج4 ص241 و281 و 368 و 370و 372

13.تاریخ الخلفاء سیوطی ص114 و158 و179

15.صحیح ترمزی ج1 ص43-ج2 ص298-ج5 ص633     

16.اسباب النزول ص135

17.اسد الغایه ج1 ص308 و 367

18.الارشاد ص420

19.سُنن ابن ماجد

20.خصائص نسائی

21.در کتاب ارزشمند و گران سنگ الغدیر آمده است که حدیث غدیر را 110 نفراز صحابه و 84 نفر از تابعین و 360نفراز علما و راویان طی قرن ها نقل کرده اند.

22.دانشمندانی چون "طبری" و"ابن عقده " هر کدام کتاب مستقلی در این زمینه تالیف کرده اند.و....

دوستان حدیث غدیر از حیث سند قابل مناقشه نیست و از احادیث متواتر است.حدیث غدیر از قطعی ترین احادیث پیامبر (ص) به شمار می آید و دلیل تواتر حدیث غدیر این است که این واقعه بزرگ و مهم در پیش چشم یکصد و بیست هزار نفر که هفتاد هزار نفر آن از مدینه و اطراف آن بود اتفاق افتاده است . در واقع حدیث غدیر سند نمی خواهد ، انکار آن سند می خواهد و بزرگترین دلیل انکار غدیر جعل مترتب بر عناد و لجاجت است .

غدیر با شکلی که انجام گرفت قطعا یک امر مهم و تاثیر گذار در سرنوشت امت اسلامی بوده وهست . غدیر ازجانب خدای متعال و به دست بهترین بنده او و برترین و خاتم پیامبران انجام شد و بدون هیچ شبهه ای ، آیه "الیوم اکملت لکم دینکم و اتمت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا " در وصف این روز و نصب عظیم آن نازل شده است .

 

واقعه غدیر با حضور یکصد و بیست هزار نفر رخ داد و خداوندهم درسوره مائده آیه67

 

"ای رسول برسان آنچه نازل شده به سویت از پروردگارت و اگر انجام ندهی پس رسالت پروردگارت را نرساندی و خداوند حفظ می کند تو را از شر مردم"

"امروز دین شما را کامل و نعمت خود را بر شما تمام کردم و پسندیدم برای شما دین اسلام را."                                                                                                                                      مائده آیه 3

 

بر آن اصرار نمود تا اگر مردم با گذشت زمان واقعه غدیر را فراموش کردند ، هر روز در صبح و شام وقت قرائت قران به این آیات برسند و بدانندکه جز علی (ع) کسی امام آنها نیست.

 

در    غـــــدیــــــر  چه گذشت

و اینک رسول اکرم (ص) به دستور الهی مامور شده تا آخرین حج عمر خود را که به "حجه الوداع " نامیده شد را انجام دهد. منادی  ندا داد که هرکس    می خواهد با پیامبر (ص)  به مکه برود آماده شود. از اطراف مدینه و شهر مدینه گروههای زیادی اماده شدند تا به این سفر معنوی بروند. در بین راه قبایلی هم به جمعیت افزوده شد خبر به مناطق و شهرهای دور و نزدیک رسید و گروه گروه حرکت کردند تا به پیامبر (ص) برسند.ده روز طول کشید تا از مدینه به مکه رسیدند.گویند جمعیت به یکصد و بیست هزار نفر که هفتاد هزار نفر آن از مدینه و اطراف آن بود ،رسید. پیامبر (ص) فرستاده ای فرستاد تا حضرت علی (ع)  ، که برای جمع کردند خمس و زکات و جزیه به یمن سفر کرده بود، تا بتواند مردم را  به اسلام دعوت کند ، خبر دهد تا از یمن به مکه برود و در سفر حج شرکت کند. حضرت علی (ع) نیز با لشکر و مردم یمن که دوازده هزار نفر می شدند به مکه عازم شدند.

پیامبر قبل از غدیر در دو موقعیت مناسب ، دو خطبه ایراد فرمنودند:یکی در مِنی که اشاره به امنیت اجتماعی مسلمین داشتند و رفتارهای دوره جاهلیت را رسما مورد عفو قرار دادند.سپس مردم را از اختلاف بعد از خودش بر حذر داشتند و فرمودند :

 

"اگر من نباشم علی (ع) در مقابل متخلفین خواهد ایستاد. "

 

 

و در این مکان حدیث ثقلین را اعلام فرمود که :

"من دو چیز گران بها در میان شما باقی می گذارم که اگر به این دو تمسک کنید هرگز گمراه نمی شوید ، کتاب خدا و عترتم یعنی اهل بیتم "

و چون جمعیت زیاد بود حضرت علی (ع) تکرار می کردند تا همه بشنوند.

خطبه دوم را در مسجد خِیف ایراد فرمودند و از مردم خواستند تا گفته های حضرت را به غائبین برسانند، در این خطبه مردم را سفارش به اخلاص عمل ، دلسوزی برای امام مسلمین ، تفرقه نینداختن و مسئله خلافت نمودند و بار دیگر حدیث ثقلین را بیان کردند.

منافقین از همین مقطع هم قسم شدند و شروع به توطئه کردند.

پیامبر (ص) به دستور الهی میراث انبیاء را در مدت یک شبانه روز در خلوت تحویل حضرت علی (ع) دادند و این میراث اکنون در دست حجت پروردگار حضرت بقیة الله االاعظم (عج) است .

 

جبرئیل لقب "امیر المومنین " را برای حضرت علی (ع) از جانب خدا اختصاص داد و پیامبر   (ص)   نیز به همه فرمود تا بر او سلام    کنند و بگویند :"السلام علیک یا امیرالمومنین " که مورد اعتراض ابوبکر و عمر شد و پیامبر با غضب فرمود از جانب خداست.

همه انتظار داشتند پیامبر چند روزی بعد از انجام اعمال بماند و با مردم باشد ؛ که ناگهان بلال ندا داد به جز معلولین و بیماران همه حرکت کنند ودر منطقه غدیر تجمع نمایند.حتی مردم یمن نیز که مسیرشان نبود آمدند تا در مراسم غدیر شرکت کنند.

 

من کـنـت مولاه فهذا عــــلــــی مولاه

 

چه خبر است ؟ مگر چه اتفاقی افتاده که در این آفتاب سوزان چنین فرمانی صادر شده است ؟ همگی در انتظارند تا ببینند رسول خدا (ص) چه می فرماید.کسانی که جلوترند برگردند و آنان که در مسیرند بیایند ، همه مردم متوقف شوند.

گرمای آفتاب ناراحت کننده بود ، همه عبا را بر سر انداخته یا به پا پیچیده بودند تا کمی خنک شوند.

 

زیر درختان کهنسال کسی جمع نشود، سلمان و ابوذر و عمار و مقداد بروند و زیر درختان کنار برکه را اماده کنند.خار و خاشاک و سنگها جمع شود و آب و جارو شود تا محل برنامه سه روزه حضرت رسول (ص) آماده شود.

به سرعت منبری از جهاز شتران برای پیامبر آماده شد تا قامت رسول خدا (ص) برای همگان قابل رویت باشد و صدای دلنشینش جان تشنگان را سیراب کند.

هیچ کس نبود که پیامبر (ص) را نتواند ببیند ، ربیعه بن امیه بن خلف ماموریت یافت تا کلام پیامبر (ص) را تکرار کند برای همین تمام جمعیت به راحتی کلام آن حضرت را می شنیدند.

موذن اذان بگو ، مردم با صدای اذان آماده نماز شدند و نماز به جماعت خوانده شد . انتظارها پایان رسیده بود چه خواهد شد؟پیامبر (ص) بر فراز منبر رفت و امیر المومنین (ع) را فراخواند. حضرت علی (ع) یک پله پائین تر از پیامبر (ص) ایستاد.

پیامبر بر فراز منبر ، ابتدا خدای را سپاس گفت و از بدی های نفس اماره به او پناه برد و طی فرمایشاتی از جمعیت پرسید : "ای مردم ! چه کسی بر مومنین در شناخت مصالح و تصرف در امورشان سزاوارتر است؟"

همه یک صدا گفتند:"خدا و رسولش دانا ترند."

رسول گرامی فرمود: " آیا  من به شما از خودتان اولی و سزاوارتر نیستم ؟ " همگان به اتفاق پاسخ دادند: " آری ، چنین است " آنگاه فرمود: "ای مردم من به زودی از میان شما به نزد پروردگار خویش خواهم رفت. بدانید که دو چیز گرانبها در میان شما می گذارم. یکی ثقل اکبر که کتاب خداست و ثقل اصغر که اهل بیت من هستند . بر آنان پیشی نگیرید و از آنها عقب نمانید."

 سپس فرمودند :

" باطن قران و تفسیر آن را برای شما بیان نمی کند ، مگر این کسی که من دست او را می گیرم و او را بلند می کنم. "

آنگاه فرمود علی جان نزدیک بیا و دست او را گرفتند و بلندش کردند تا سفیدی زیر بغل حضرت نمایان شد ؛در نقلی هم آمده است پیامبر (ص) به حضرت علی (ع) فرمودند: علی جان نزدیک بیا ، دو بازوی او را گرفتند و از جا بلندش کردندتا پا های حضرت به زانوی پیامبررسید.

 

در این حال فرمودند:

" من کنت مولاه فهذا علی مولاه "

 (( هرکس من مولا و صاحب اختیار اویم این علی مولا و صاحب اختیار اوست.))  واین جمله را سه بار تکرار فرمودند.

رسول خدا (ص) پیام الهی را ابلاغ نمود و اینک نوبت به گرفتن عهد و پیمان مردم است و باید همه با علی (ع) بیعت کنند.

آیا با این جمعیت انبوه می توان در زمان کوتاه یک به یک بیعت گرفت؟ احساس می شد عده ای به بهانه هائی حرکت کنند یا شانه خالی کنند و حضور نیابند، در نتیجه التزام عملی و گواهی قانونی نتوان ازآنها گرفت، لذا حضرت فرمودند سخنی که من می گویم برای بیعت تکرار کنید. وقتی کلام حضرت به پایان رسید همه تکرار کردند و بیعت عمومی گرفته شد.

با شور و هلهله می آمدند و دست می دادند.

" ای رسول خدا (ص) ما شنیدیم و با قلب و جان و زبان و دستمان اطاعت می کنیم. "

از دحام جمعیت و شعف آنها ابهت بی مانندی را ایجاد کرده بود. منادی هم در بین مردم دور می زد و همه با صدای بلند تکرار می کردند:

 

" من کنت مولاه فهذا علی مولاه "

 و چنین ادامه دادند :

" اللهم وال من والاه و عاد من عاداه       وانصر من نصره و اخذل من خذله "

و این تابلوی غدیر شد تا در ذهن ها بماند ، مردان و زنان آمدند وبیعت کردند و کسانی که اول بار بیعت شکستند اولین های این بیعت بودند.

در بین اعراب رسم بود که اگر ریاست قومی را به کسی می دادند بزرگ آن قوم عمامه ای بر سر آن می گذاشت و این افتخار بزرگ عرب بود و پیامبر نیز عمامه اش که " سحاب " نام داشت   بر سر امیر المومنین علی (ع) گذاشت و انتهای آن را به دوش آن حضرت انداخت و این تاج گذاری ولایت امیرالمومنین (ع) شد.

این شور ادامه داشت ، مردم در لذت معنوی غرق شادی بودند و در این حال حسان بن ثابت شعریرا درباره حضرت علی (ع) با اجازه پیامبر خواند که این اشعار به عنوان سند تاریخی از غدیر باقی بماند.

 

معجزه اثبات ولایت در غدیر

"حارث فهری " با اصحابش نزد پیامبر (ص) آمد و سه سوال کرد که آیا شهادت به یگانگی خدا و پیامبری خود ، نماز و زکات و حج و جهاد ، ولایت علی (ع) را از جانب خدا اورده ای یا از خود گفتی ؟ پیامبر (ص) فرمود : همه از جانب خداست .حارث گفت : خداوندا اگر آنچه محمد می گوید حق است سنگی از آسمان ببار و عذابی بر ما بفرست، و راه افتاد و رفت.در این هنگام معجزه الهی رخ داد، سنگی از اسمان امد و از مغزش وارد و بر زمین افتاد.

با این امضای الهی ،خلافت علی (ع) بر همه مسلم و آشکار شد .

هر کسی سوالی داشت آمد و از پیامبر پاسخ گرفت .و اینک پیامبر (ص) خبروفات خود را به مردم می دهد" انک میت و انهم میتون " خدا مرا فراخوانده و من اجابت کرده ام. ای مردم هر پیامبری دوران عمرش سپری می شود و من هم عمرم تمام شده است . ای مردم من رسالتم را انجام داده ام و شما در مقابل کتاب و عترت مسئولید.آیا من ابلاغ کرده ام ؟ همه شهادت دادند که ابلاغ فرمودی و پیامبر فرمود:"خدایا تو شاهد باش "

مراسم غدیر پایان یافت و هر قوم و قبیله به سمت دیار خود راهی شدندو این خبر در همه بلاد و کشورها توسط مردم و بازرگانان پخش شد.

 

آری!واقعه غدیر حادثه ای نیست که در کنار دیگر وقایع بدان نگریسته شود.غدیر تنها نام یک سرزمین نیست، سرفصل یک تفکر است.چشمه ای است که تا پایان هستی می جوشد و کوثری است که فنا برنمی دارد.

غدیر؛سند زنده بر حقانیت تشیع

امروزه مردم به دنبال این هستند که بدانند دین حق کدام است؟وقتی با دقت به ادله و اسناد اکثر مکاتب الهی دنیا می نگریم می بینیم تمام این اسناد متاسفانه دچار تحریف و انحراف شده اند وقتی انسان طالب حقیقت به سند زنده غدیر برخورد می کند،می بینید به راستی تنها مکتبی که امروز در دنیا سند زنده بر حقانیت خود دارد و بر آن افتخار می کند ،مکتب تشیع است.

 

اوصاف چهار گانه غدیر

خداوند متعال در قران کریم در آیات 3و 67 سوره مبارکه مائده چهار وصف عظیم را برای غدیر ذکر کرده است :

1-الیوم یئس الذین کفرو من دینکم فلا تخشونهم و اخشون   "امروز کافران از دست اندازی به دین شما ناامید شده اند ، بنابراین از آنها نترسید و از من بترسید."

2-الیوم اکملت لکم دینکم  "امروز دین را برای شما کامل کردم."

3-واتممت علیکم نعمتی  "نعمتم را بر شما تمام گردانیدم."

4-و رضیت لکم الاسلام دینا   "و خرسند شدم که اسلام دین شما باشد."

امام صادق(ع) فرمودند:

عید غدیر ،عید بزرگ خداوند است.

وسائل الشیعه –ج5-ص244

 

غـــدیـــر؛روز ناامیدی شیطان

امام باقر (ع) فرمودند:شیطان چهار بار ناله و فریاد زده است:

1-روزی که مورد لعن خداوند متعال قرار گرفت.

2-روزی که از درگاه خداوند متعال رانده شد.

3-روزی که پیامبر اکرم (ص) مبعوث به رسالت شد.

4-روز عید غدیر                                                 

  قرب الاسناد،ص10

غـــدیـــر؛یادآور رویدادهای سرنوشت ساز

در این روز خداوند توبه حضرت آدم را پذیرفت؛ابراهیم (ع)را از آتش نجات داد؛حضرت سلیمان (ع) از مردم بر جانشینی خود گواهی گرفت ؛ حضرت موسی (ع) بر ساحران پیروز شد؛و....

امام رضا(ع) می فرمایند:

ولایت امیرالمومنین (ع)در روز غدیر خم مَثل ملائکه در سجودشان در مقابل حضرت آدم (ع) است و مَثل کسانی که در روز غدیر از ولایت امیرالمومنین علی (ع) سرباز زده اند مَثل شیطان است.

عوالم –ج15-ص22

آری ؛غدیر برترین عید و بهترین لحظه و شیرین ترین صحنه عمر بشریت برای رسیدن به قله کمال و پیشرفت و رفاه و آزادگی و وارستگی و سعادت واقعی است.

 

quranpedia.blogfa.com




موضوع مطلب :
پنج شنبه 91 آبان 4 :: 5:7 عصر ::  نویسنده : ROYA AZADKHANI

 

فرهنگ مهدویت همچنانکه بزرگ‌ترین عامل ایجاد این انقلاب و نظام بوده است. مهم‌ترین عامل بقا و تداوم و حیات طیبه آن نیز خواهد بود.
بسیاری از محققان و پژوهشگران در توضیح فرایندهای مؤثر در پیروزی انقلاب اسلامی، به درستی، اهمیت عنصر مهدویت را یادآور شده‌اند. این گروه از پژوهشگران مطالعات علوم انسانی فرهنگ مهدویت را زمینه‌ساز شکل‌گیری نگرش‌ها و رویه‌هایی دانسته‌اند که در نهایت، به انقلاب اسلامی ختم شد.

کمال‌باوری اندیشة مهدویت اصلی‌ترین ویژگی این اندیشه است. این خصیصه زمینة را برای باروری فعالیت‌های انقلابی در جامعه ایران ایجاد کرده بود. هنگامی که مردم ایران بر اساس این روحیة کمال‌گرا به پیرامون خود می‌نگریستند جهانی پر از ظلم و داد را می‌یافتند.
 
دنیایی را می‌دیدند که در آن، ساختاری ظالمانه برقرار بود و کرامت انسانی ذیل مناسبات حکومت طاغوت خدشه‌دار می‌شود. در چنین وضعیتی بود که مردم برای جذب شدن در ادبیات غنی عدل‌گرایی سیاسی و انقلابی آمادگی کافی را به دست می‌آوردند.

این نگرش سازنده دربارة مهدویت‌گرایی را امام خمینی (ره) بسط و توضیح می‌دادند؛ برداشتی که ریشه در فرهنگ غنی اسلام و تشیع دارد و از جمله عوامل اصلی گسترش‌یابی اندیشة پیشرو شیعی در تاریخ بوده است.

چنین برداشتی به مثابة عاملی سازنده عمل می‌کند که روحیة مقاومت در برابر دشمنان و ایستادگی در برابر ظلم و ستم و آرمان‌خواهی را در شیعیان همواره زنده و جاودان نگاه می‌دارد. انقلاب اسلامی و اندیشه‌های مهم فکری آن، یعنی ولایت فقیه و مردم‌سالاری دینی، نیز متأثر از چنین برداشتی از فرهنگ مهدویت است.

این فرهنگ همچنانکه بزرگ‌ترین عامل ایجاد این انقلاب و نظام بوده است.مهم‌ترین عامل بقا و تداوم و حیات طیبه آن نیز خواهد بود. از این رو، تبیین اصولی مؤلفه‌های حقیقی این فرهنگ و رواج و نهادینه کردن آن‌ها در نظام و جامعة اسلامی، مهم‌ترین وظیفة اسلامی و انقلابی همة دلسوزان و فرزندان انقلاب است.

با توجه به آنچه گفته شد، مشخص می‌شود که موفقیت و کامیابی نظام جمهوری اسلامی در عرصه‌های مختلف خود، بزرگ‌ترین تبلیغ عملی برای بسط و توسعة فرهنگ مهدویت است. برای نیل به این هدف، ارائة چهره‌ای معتدل، خردگرا و کارآمد از نظام اسلامی که رویکردی آرمان‌گرا، عدالت‌خواه و کمال‌طلب دارد، شیوه‌ای مؤثر و عملی در بسط ادبیات و فرهنگ غنی مهدویت‌گرایی است.

هرچند که بعضا با رویه‌های دیگری نیز مواجه می‌شویم. ارائة تعاریف و برداشتهای سطحی و شتابزده از مفهوم عدالت و معنویت به‌طوری‌ که با ارزش‌ها و آرمان‌های کلان‌گستر شیعی منافات داشته باشد و با مقتضیات و نیازهای واقعی جهان امروز نیز در تضاد و بیگانگی باشد، مضمون چنین رویکردهایی است.

حاصل چنین نگاه‌های غیرکارشناسی‌ شده‌ای به مهدویت، شعارگرایی تورمی بدون توجه به عناصر فکری سازنده این فرهنگ بارور است. کار فرهنگی در زمینة مهدویت، صرفا محدود به تبلیغات شعارگونه نیست.

مسئلة مهمی که امروز باید به آن توجه کنیم، آن است که ما امروز، حاملان فرهنگ شیعی به نسل آینده و جوان کشور هستیم. اگر این فرهنگ را به شیوه‌ای عمیق، معرفتی و واقعی منتقل کنیم، حتما تداوم رشد انقلاب اسلامی را سبب خواهد شد.
 
در واقع، با این کار آن چیزی را به نسل بعد از خود منتقل کرده‌ایم که عامل شکل‌گیری همة دستاوردهای امروزین ما بود. اما اگر این کار را به شیوه‌ای وارونه انجام دهیم و به جای مراجعه به فرهنگ اصیل شیعی و عناصر جدی آن، نظیر مهدویت، انجام این مسئولیت مهم را به کسانی بسپاریم که مهارت و دانش کافی را برای این کار ندارند، بسپاریم آن گاه نتایجی ناخواسته و وخیم گریبان‌گیر ما خواهد شد.

به عنوان نمونه می‌توان یادآور شد که این که فرهنگ مهدویت بدون فعالیت علمی و با استفاده از راهکارهایی نظیر مداحی به جوانان منتقل شود، انتظار صحیحی نیست. نسل جوان به آن نیاز دارد که این فرهنگ را از آبشخورهای علمی آن نیز بشنود.

اهمیت رویکرد دقیق و علمی به مهدویت‌گرایی را می‌توان در حساسیتی دید که از جانب عالمان دینی ابراز شده است. بسیاری از این بزرگوران بر این نکته تأکید نموده‌اند که بدون داشتن تخصص کافی و آگاهی لازم نباید به نظریه‌پردازی بی‌حساب و کتاب دربارة این مفهوم پرداخت.
 
در غیر این صورت، ممکن است آسیبی جدی ببینیم که تأثیرات آن، خدای ناکرده، در ذهن مردم رسوبی ناخواسته و نادرست می‌یابد. در چنین حالتی، ما از مهدویت به نفع خود استفادة ابزاری کرده‌ایم و از آن پلی ساخته‌ایم برای رفع حوایج زودگذر سیاسی.

مطابق با نظر دین‌شناسان عالم و عالمان دینی مفهوم مهدویت‌گرایی را باید به شیوه‌ای دقیق و براساس معارف معتبر شیعی و مطابق با عناصر علمی آن در نظام معرفتی اسلام مطرح کرد. از جمله منابع دستیابی به این نگاه دقیق به مفهوم مهدویت، رویکردی است که امام راحل (ره) در جریان انقلاب اسلامی آن ‌را بسط دادند.
منبع سایت امید



موضوع مطلب :
پنج شنبه 91 آبان 4 :: 5:1 عصر ::  نویسنده : ROYA AZADKHANI

غدیر
1. انتصاب علی علیه السلام به عنوان امیر مومنان  در غدیر که با خواست و فرمان خداوند انجام گرفت , نخستین و آخرین تلاش رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) برای تعیین جانشین نبود هر چند که رسمی ترین و پر مخاطب ترین آن بود . اندیشه غدیر بر اداره جامعه توسط مدیران شایسته الهی یعنی رهبران معصوم استوار گشت اما وسوسه قدرت مانع از آن شد که گروهی قدرت طلب بر این خواست الهی گردن نهند . با رحلت پیامبر (ص) این فرصت فراهم شد تا گردهم آیند و از میان خود کسی را به عنوان جانشین معرفی کنند و سازوکار خود خواسته (انتخاب خلیفه ) را جایگزین سازوکار الهی تعیین امام نمایند ( امام یعنی راهبر مردم به سوی رستگاری با بکار گیری تمام ابزار موثر که مهمترین آنها حکومت است ) . انحراف از این سازوکار دینی , قدرت یافتن کسانی چون معاویه و یزید را در پی داشت که علاوه بر انحراف از سازوکار امامت , از سازوکار جعلی انتخاب خلیفه نیز عدول و نظام سلطنتی اموی پی ریخته شد.

مهدویت
2. سوگواری برای مصیبت امام حسین (ع) -که در واقع سوگی است برای مصیبت بزرگ خروج از حاکمیت الهی جامعه - نوعی حرکت اصلاحی در مسیر تاریخ است چرا که هماره بر اصلاح انحراف یاد شده و تلاش برای زمینه سازی و تحقق حاکمیت الهی تاکید دارد . از آن رو که در ذات خود بازگوکننده قیام امام حسین علیه این انحراف بزرگ و ضروت اصلاح آن است . این حرکت اصلاحی , جامعه را برای مدیریت رهبر الهی آماده می کند یعنی همان اصلاحی که قرار است با ظهور مهدی موعود تحقق یابد . اندیشه مهدویت چیزی جز مدیریت و حاکمیت الهی بر جامعه نیست که باید زمینه پذیرش عمومی آن فراهم شود تا مدیر الهی بتواند معنویت و عدالت را بر جامعه بشری حاکم کند . درک ضرورت حاکمیت الهی , مهمترین زمینه ی ظهور امام معصوم است و در تبیین این ضرورت بیشترین نقش ازآن ِ سوگواری است . البته پیداست که سوگواری هویتی مستقل از قیام امام حسین (ع) ندارد و تلاشی است جهت زدون غبار از چهره این حقیقت روشنگر و فروزان .





موضوع مطلب :
پنج شنبه 91 آبان 4 :: 12:43 عصر ::  نویسنده : ROYA AZADKHANI


در نوشتار حاضر، ابتدا رابطه بعثت و مهدویت و حکومت عدل جهانی امام عصر(عج) در ضمن آیه اظهار (هو الذی ارسل رسوله بالهدی...) بحث و بررسی شده و سپس حلقه اتصال (غدیر) میان بعثت و مهدویت و رابطه آن با بعثت و حکومت جهانی امام مهدی در ضمن آیات شریفه وعد (وعد الله الذین آمنوا منکم...) و اکمال (الیوم اکملت لکم دینکم...) پژوهیده شده است. با روشن شدن زوایای مختلف بحث، نقش حساس و رابطه منطقی بعثت، غدیر، مهدویت و حکومت جهانی تبیین شده است.
واژه‌های کلیدی: بعثت، مهدویت، اظهار، خلافت، ولایت، تمکین.

مقدمه

به نظر می‌رسد دین اسلام از میان ادیان دیگر دارای سه مرحله اساسی، مرحله آغاز، مرحله کمال و مرحله پیروزی است. اولین مرحله با «بعثت» پیامبر اعظم(ص) شروع شد و در حدود 23سال طول کشید. مرحله دوم نیز با «ولایت» حضرت علی(ع) شروع شده و تا ظهور حضرت حجت(عج) ادامه می‌یابد. بالاخره مرحله سوم با «ظهور امام عصر» آغاز می‌شود و در دوران حکومت ایشان به پیروزی نهایی می‌رسد. در قرآن آیاتی وجود دارد که به هر سه مرحله اشاره دارد. ما در موضوع مقاله (بعثت، غدیر، مهدویت و حکومت جهانی از دیدگاه اهل‌سنت) می‌کوشیم آیاتی را که با سه مرحله مذکور ارتباط دارد، یعنی آیه اظهار و آیه وعد و بالاخره آیه ولایت را در این عرصه بررسی کنیم.

بعثت و مهدویت و ارتباط میان آنها

آیه اظهار
هوالذی أرسل رسوله بالهدی ودین الحقّ لیظهره علی الدّین کلّه ولو کره المشرکون؛[1]
او کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد، تا آن را بر همه آیینها چیره و غالب گرداند، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند. در آیه مذکور سه سؤال عمده است که باید پاسخ داده شود. سؤال نخست: مرجع ضمیر (هاء) در «لیظهره» به چه چیزی بر می‌گردد؟ به پیامبر یا به دین حق؟[2] سؤال دوم: چیرگی به چه معناست؟ آیا به معنای تسلط یافتن به وسیله حجت و برهان است یا به وسیله غلبه و پیروزی؟[3] سؤال سوم: این چیرگی به دست چه کسی و در چه زمانی تحقق می‌یابد؟ آیا توسط حضرت عیسی(ع) در آخرالزمان یا به وسیله امام مهدی(ع) در آخرالزمان؟[4]در پاسخ به سؤال نخست می‌گوییم: احتمال دوم (برگشت ضمیر به دین حق) به چندین وجه درست است.وجه اول: ظهور و سیاق آیه دلالت دارد که ضمیر (هاء) به «دین حق» باز می‌گردد، زیرا در آیه قبل خداوند می‌فرماید: «مشرکان می‌خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند، ولی خداوند جز این نمی‌خواهد که نور خود را کامل کند، هر چند کافران ناخشنود باشند.»[5] نوری که کفار و مشرکان می‌خواهند آن را خاموش کنند، جز اسلام و دین حق چیزدیگری نیست. مفسر بزرگ اهل‌سنت، محمدعلی الصابوری، نیز به این نکته اشاره می‌کند و می‌گوید: «یطفئوا نورالله أراد به نور الاسلام... .[6] بنابراین، خداوند در آیه مورد بحث به آنها پاسخ می‌دهد که اسلام نه تنها از بین نمی‌رود، بلکه بر همه ادیان غالب می‌آید. خداوند به پیامبر و امت او مژده و بشارت می‌دهد که عاقبت، پیروزی و غلبه با آنهاست. پس به قرینه سیاق، اتمام نور یعنی چیرگی اسلام و همین غلبه و چیرگی باعث می‌شود که مشرکان خشمگین باشند.علاوه بر این، در نزد خداوند دین اسلام مهم است که پیامبر اکرم(ص) برای تبلیغ و ترویج آن مبعوث به رسالت شده‌اند. واقعیت این است که اسلام هدف پیامبراکرم(ص) است. لذا باید در آیه مورد بحث چیرگی اسلام مطرح باشد.وجه دوم: اکثر مفسران اهل‌سنت ضمیر (هاء) را به دین حق و اسلام برگردانده‌اند[7] و ما هم در صدد بیان نظر اکثر اهل‌سنت هستیم.وجه سوم: وجود روایات و اقوال علمای اهل‌سنت[8] درباره آیه در حق حضرت مهدی(ع) است. در نتیجه باید ضمیر (هاء) را به دین حق برگردانیم، چرا که توسط آن حضرت بر سایر ادیان غلبه می‌یابد. بنابراین، اسلام است که بر سایر ادیان مستولی می‌شود.درپاسخ به سؤال دوم می‌گوییم: به نظر می‌رسد این چیرگی به وسیله غلبه و پیروزی باشد. فخر رازی این مطلب را مطرح کرده و می‌گوید: بدان که چیرگی بر دیگری، یا با حجت و برهان یا با فراوانی و زیادی و یا با غلبه و پیروزی است، و چون بشارت الهی مربوط به آینده است نه حال، و از طرف دیگر، آشکار شدن این دین با حجت و برهان در تمام زمانها معلوم است، بنابراین باید چیرگی به معنای برتری اسلام با غلبه باشد.[9]البته غلبه جزئی و مقطعی اسلام بر دیگر ادیان در زمان پیامبر اکرم(ص) محقق شده و بهترین دلیل بر آن، پرداخت جزیه از طرف پیروان ادیان دیگر به مسلمانان است. این بیانگر قدرت و شوکت اسلام در آن دوران است، ولی متأسفانه آنان که دیروز به مسلمانان جزیه می‌پرداختند، امروز حتی به مقدسات ما دست تجاوز دراز کرده و از هر سو ما را در محاصره و فشار گرفته‌اند. این در حالی است که تلاشها و برنامه های تبلیغی دیگر ادیان، بسیار گسترده و فراگیرشده است. اگر براین باوریم که قرآن کریم شایسته امروز و فرداهاست، چگونه می‌توانیم پیروزی اسلام را بر دیگر ادیان با اوضاع کنونی، تطبیق دهیم؟ در حالی که مسلمانان از هر سو در محاصره و حلقه تنگ نظامها، سیاستهای گوناگون و فشارهای فزاینده قرار گرفته‌اند، منتظر تحقق آن بشارت الهی هستند تا شوکت و عظمت اسلام بر جهان مستولی گردد.در تفسیر ابن‌جزی چنین آمده است: «و چیرگی آن یعنی آن را بالاترین و نیرومندترین دینها قرار داد تا مشرق و مغرب را فراگیرد.»[10] این همان روایتی است که گروهی از مفسران از ابوهریره نقل کرده‌اند[11] (و در نظر اهل‌سنت معتبر است). در کتاب درالمنثور چنین آمده است: سعیدبن منصور و ابن‌المنذر و بیهقی در کتاب سنن خود از جابر، درباره «لیظهره علی الدین کله» روایت کرده‌اند که گفت: این واقع نخواهد شد مگر اینکه فقط اسلام پیروانی داشته باشد نه یهودی و نه مسیحی.[12] قرطبی می‌گوید: سدی نیز گفته است: این اظهار دین، به هنگام خروج مهدی(ع) است که کسی نمی‌ماند جز اینکه پیرو اسلام شود.[13] در همین زمینه، مقدادبن اسود می‌گوید: از رسول خدا(ص) شنیدم که فرمود: لایبقی علی ظهر الارض بیت مدر و لاوبر الاّ أدخله الله (علیهم) کلمة الاسلام، ]إمّا[ بعزٍّ عزیز و ]امّا [بذلّ ذلیل، ]امّا [تعزّهم فیجعلهم من أهلها فیعزوا به، و اما یذلّهم فیدینون له؛[14] در روی زمین هیچ خانه خشت و گلی و خیمه مویین نمی‌ماند مگر اینکه خداوند آیین اسلام را در آن خانه وارد می‌کند یا با عزت و سربلندی یا با ذلت و خواری؛ یا اسلام را می‌پذیرند و خداوند آنها را سربلند می‌گرداند یا به ناچار در برابر اسلام سر تعظیم فرود می‌آورند. بنابراین، نتیجه می‌گیریم اسلام با پیروزی و غلبه بر جهان مستولی می‌گردد.در پاسخ به سؤال سوم می‌گوییم: با توجه به اقوال تابعین، احتمال دوم (چیرگی و غلبه به وسیله امام مهدی در آخرالزمان) درست به نظر می‌رسد. قرطبی می‌گوید: سدی گفته است: این اظهار دین، به هنگام خروج مهدی است که کسی نمی‌ماند جز اینکه پیرو اسلام شود.[15] سعیدبن جبیر درباره آیه «لیظهره علی الدین کله ولوکره المشرکون» می‌گوید: ایشان مهدی از اولاد فاطمه است.[16] در تفسیر قرطبی چنین آمده است: فروی أن جمیع ملوک الدنیا کلها اربعة مؤمنان وکافران فالمؤمنان سلیمان بن داود و اسکندر والکافران نمرود و بختنصر و سیملکها من هذه الامة خامس لقوله تعالی لیظهره علی الدین کله و هو المهدی؛[17] روایت شده است که پادشاهان دنیا چهار نفر بودند: دو نفر مؤمن و دو نفر کافر. آن دو مؤمن سلیمان‌بن داود و اسکندر بودند و دو کافر نمرود و بختنصر بودند. به زودی پنجمی نیز از امت محمد(ص) به دلیل آیه «لیظهره علی الدین کله» مالک این دنیا می‌شود و او مهدی است. روایات بسیاری در کتب حدیثی اهل‌سنت وجود دارد مبنی بر اینکه حضرت مهدی(ع) از فرزندان پیامبر(ص) است و در آخرالزمان زمین را پر از عدل و داد می‌کند، کما اینکه قبل از او پر از ظلم و جور شده است.[18] علاوه بر اینها می‌گوییم: امکان ندارد این غلبه و پیروزی توسط حضرت عیسی(ع) باشد ـ‌چنان‌که برخی معتقدند‌ـ زیرا ما اعتقاد داریم که پیامبر اکرم(ص) آخرین نبی و افضل آنها و نیز مهیمن بر سایر انبیاست. آیا معقول است که حضرت عیسی(ع) بیاید و دین اسلام را کامل کند و به اتمام برساند و آن را بر سایر ادیان غلبه بدهد، در حالی که پیامبر اسلام آخرین نبی و افضل آنها باشد! ما می‌گوییم و ادله هم آن را ثابت کرده‌اند که اسلام توسط یکی از جانشینان پیامبر و از فرزندان ایشان ـ حضرت مهدی(ع)ـ بر سایر ادیان غلبه می‌یابد و هیچ محذوری هم پیش نمی‌آید، زیرا جانشینان حافظ و کامل کننده اسلام‌اند؛ همان اسلامی که پیامبر اکرم برای آن مبعوث شدند. ابن‌جوزی درباره نماز خواندن حضرت عیسی(ع) پشت ‌سر حضرت مهدی(عج) می‌گوید: اگر حضرت مهدی پشت‌ سر حضرت عیسی(ع) نماز بخواند، به دو دلیل جائز نیست: یکی اینکه نماز خواندن ایشان پشت ‌سر حضرت عیسی(ع) او را از امامت خارج و مأموم و تابع خواهد کرد. دوم اینکه پیامبر(ص) فرمود: «لانبی بعدی» و همه شرایع بعد از پیامبر نسخ شده است. حال اگر مهدی(عج) پشت ‌سر عیسی(ع) نماز بخواند، حدیث مذکور مورد شبهه قرار می‌گیرد.[19] همین استدلال نیز در اینجا مطرح است. بنابراین غلبه و پیروزی بر سایر ادیان در آخرالزمان توسط فرزند پیامبراکرم(ص) حضرت مهدی(عج) و به کمک حضرت عیسی تحقق می‌پذیرد.

نتیجه‌گیری

1. سنت خداوند و هدف نهایی بعثت بر این قرار گرفته است که دین اسلام بر دیگر ادیان غالب و چیره شود. 2. این غلبه و چیرگی در زمان پیامبر(ص) و پس از آن تا به حال به طور کامل تحقق نیافته است.3. این چیرگی در آخرالزمان به دست امام عصر(عج) محقق خواهد شد. * غدیر و رابطه آن با بعثت و مهدویتاسلام که آورنده آن پیامبر اکرم(ص) بوده است و به دست امام مهدی بر سایر ادیان چیره می‌شود، باید به دلیل آیه وعد (... ولیمکّننّ لهم دینهم الّذی ارتضی لهم ...)[20] قبل از این غلبه، کامل شده و به مقام رضایت خداوند رسیده باشد. حال سؤال این است این دین کی و در کجا کامل شد و به رضایت خداوند رسید؟ با روشن شدن پاسخ این سؤال، حلقه اتصال میان بعثت و مهدویت و حکومت جهانی امام مهدی، جایگاه واقعی خود را باز می‌یابد و مثلث بعثت، غدیر و حکومت جهانی امام مهدی معیّن و کامل می‌شود. برای اینکه این مطلب روشن شود، اندکی در مورد آیه وعد و سپس در مورد آیه اکمال بحث خواهیم کرد.

آیه وعد

وعد اللّه الّذین آمنوا منکم وعملوا الصّالحات لیستخلفنّهم فی الأرض کما استخلف الّذین من قبلهم ولیمکّننّ لهم دینهم الّذی ارتضی لهم ولیبدّلنّهم من بعد خوفهم أمناً یعبدوننی لایشرکون بی شیئاً ومن کفر بعد ذلک فأولئک هم الفاسقون؛[21] خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده‏اند وعده می‏دهد که قطعاً آنان را حکمران روی زمین خواهد کرد، همان‌گونه که به پیشینیان آنها خلافت روی زمین را بخشید؛ و دین و آیینی را که برای آنان پسندیده، پابرجا و ریشه‏دار خواهد ساخت؛ و ترسشان را به امنیت و آرامش مبدل می‏کند، آن‌چنان که تنها مرا می‌پرستند و چیزی را شریک من نخواهند ساخت. کسانی که پس از آن کافر شوند، آنها فاسقان‌اند.در این آیه خداوند مردم (امت پیامبر) را مورد خطاب قرار داده است و کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده‏اند (الّذین آمنوا منکم وعملوا الصّالحات) و نیز تنها او را می‌پرستند و چیزی را شریک او قرار نمی‌دهند (یعبدوننی لایشرکون بی شیئاً)[22] به سه چیز مژده می‏دهد.

خلافت روی زمین

اولین مژده‌ای که به آنها می‌دهد این است که «لیستخلفنّهم فی الأرض»؛ قطعاً آنان را خلیفه و حکمران روی زمین خواهد کرد، همان‌گونه که به پیشینیان آنها خلافت روی زمین را بخشید. در این زمینه ثوبان از پیامبر اکرم(ص) چنین نقل می‌کند: پیامبراکرم(ص) فرمودند: خداوند زمین را یکجا برای من جمع کرد و من مشرق و مغرب آن را دیدم و دیدم که امت در آینده نزدیک مالک آن می‌شود.[23] آلوسی در مورد این می‌نویسد: اگر بگوییم همه اینها (غلبه اسلام و مسلمانان) به دست مؤمنان در حوزه و در دوران (حکومت) مهدی(ع) و هنگام نزول عیسی(ع) تحقق می‌پذیرد، پس نیازی نیست به چیزهایی که قبلاً ذکر کردیم.[24] طبری می‌گوید: لیورثنهم الله أرض المشرکین من العرب والعجم، فیجعلهم ملوکها وساستها.[25] در خصوص الارض نیز معظم مفسران اهل‌سنت می‌گویند: الارض بر عمومیت زمین دلالت دارد و نمی‌توان آن را به زمین مکه یا مدینه محدود دانست.[26] با توجه به این ویژگی دو مطلب زیر به دست می‌آید:1. این خلافت جهانی خواهد بود و به منطقه‌ای اختصاص نخواهد داشت.2. بدیهی است که چنین خلافت و حکومتی تا به حال به وجود نیامده است.

تمکین دین مرضی

دومین مژده‌ای که به آنها می‌دهد این است که ...ولیمکّننّ لهم دینهم الّذی ارتضی لهم...؛ دین و آیینی را که برای آنان پسندیده، پابرجا و ریشه‏دار خواهد ساخت. در خصوص ماهیت این دین میان مفسران اختلافی وجود ندارد و همگی اتفاق دارند که دین مرضی به دلیل آیه ...الیوم أکملت لکم دینکم وأتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الإسلام دینًا...[27] همان اسلام است که ثابت و مستقر شده و بر سایر ادیان غلبه می‌یابد.[28] با توجه به این ویژگی چندین مطلب به دست می‌آید.1. با توجه به اینکه اسلام در اواخر عمر شریف پیامبر(ص) کامل شد و به حد رضایت پروردگار رسید، چون همه مفسران اتفاق‌نظر دارند که سوره مائده از آخرین سوره‌هایی است که بر پیامبر(ص) نازل شده است، برخی شأن نزولهایی[29] که برای آیه ذکر شده‌اند از اعتبار ساقط می‌شوند.2. با توجه به ویژگی ثبات و استقرار و نیز گستردگی اسلام و غلبه آن بر سایر ادیان، برخی احتمالات از قبیل جزئی، محدود و مقطعی دانستن این خلافت، باطل می‌شود. 3. غلبه اسلام بر سایر ادیان صرفاً به معنای فتح ممالک و جزیه دادن پیروان دیگر مذاهب به مسلمانان نیست تا برخی بگویند این فتوحات و پرداخت جزیه تا حدودی در زمان پیامبر اکرم(ص) و خلفا به دست آمده، بلکه به این معناست که تنها اسلام پیروانی داشته باشد و بس. (این بحث در ضمن تفسیر آیه اظهار گذشت.) 4. غلبه اسلام بر سایر ادیان به دلیل آیه «لیظهره علی الدین کله ولوکره المشرکون[30] و به اعتقاد فریقین، در دوران امام مهدی(عج) محقق خواهد شد.

رفع خوف و ایجاد امنیت

سومین مژده‌ای که خداوند به مؤمنان می‌دهد این است که ترسشان را به امنیت و آرامش مبدل می‌کند: ...ولیبدّلنّهم من بعد خوفهم أمناً.... با توجه به ویژگی تمکین (ثبات و استقرار و نیز گستردگی اسلام و غلبه آن بر سایر ادیان) شأن نزولی که از سوی برخی برای آیه ذکر شده است که امنیت مورد نظر در آیه در زمان خلفای چهارگانه متحقق شده است،[31] شأن نزول درستی نخواهد بود. علاوه بر این، در زمان هیچ کدام از این خلفا امنیت وجود نداشته است. در زمان امام صادق(ع) گویا برخی از عامه نیز گمان می‌کردند که آیه در مورد خلفا اربعه است. لذا فضل در خصوص این مطلب از امام جعفر صادق(ع) سؤال کرد و ایشان در جواب به وی فرمودند: ...متی کان الدین الذی إرتضاه الله ورسوله متمکناً بإنتشار الأمر فی الامة وذهاب الخوف من قلوبها وإرتفاع الشک من صدورها فی عهد واحد من هؤلاء وفی عهد علی علیه السلام مع إرتداد المسلمین والفتن التی کانت تثور فی أیامهم والحروب التی کانت تنشب بین الکفار وبینهم؛[32] ...چه زمانی دین مرضی خدا و رسول تثبیت شده است و امر آن انتشار یافته و خوف و شک از قلوب وسینه‏های مردم در عهد یکی از آن سه خلیفه و در عهد علی(ع) با ارتداد مردم بیرون رفته است؟ چه فتنه‏هایی که در ایام آنها برانگیخته شد و چه جنگهایی به آنها نسبت داده شده است که بین آنان وکفار واقع شد. آیا با توجه این اختلافها و جنگها می‌توان گفت: امنیت مورد نظر آیه در زمان صحابه متحقق شده بود؟

نتیجه‌گیری

1. مورد خطاب در آیه عموم مسلمانان‌اند و به کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده‏اند و تنها او را می‌پرستند و چیزی را شریک او قرار نمی‌دهند، سه چیز ـ‌خلافت روی زمین، تمکین دین مرضی و رفع خوف و امنیت کامل‌ـ مژده داده شده است. 2. اسلام در اواخر عمر شریف پیامبر به حد رضایت پروردگار رسید بنابراین، برخی از شأن نزولها که مصداق آیه را قبل از آن می‌داند مردود است. 3. با توجه به ویژگی ثبات و استقرار و نیز گستردگی اسلام و غلبه آن بر سایر ادیان، برخی احتمالات از قبیل محدود و مقطعی دانستن این خلافت، باطل می‌شود.4. غلبه اسلام بر سایر ادیان به این معناست که فقط اسلام پیروانی داشته باشد و بس.5. غلبه اسلام بر سایر ادیان، به اعتقاد فریقین، در زمان حکومت حضرت حجت متحقق خواهد شد.6. قبل از غلبه و چیرگی، اسلام باید کامل شده و به حد رضایت خداوند رسیده باشد.

آیه اکمال

...الیوم أکملت لکم دینکم وأتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الإسلام دینًا...؛امروز دین شما را برایتان کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام گرداندم و اسلام را به عنوان دین برای شما برگزیدم.پس از روشن شدن این مطلب که اسلام پیش از غلبه و چیرگی باید در مرحله قبل کامل شده و به حد رضایت خداوند رسیده باشد، نوبت به این سؤال می‌رسد که اسلام کی و کجا کامل شد و به حد رضایت خداوند رسید. پس از روشن شدن این مطلب، به حلقه مفقوده و اتصال (غدیر) بین بعثت و مهدویت خواهیم رسید.در پاسخ به سؤال مذکور می‌گوییم: به اعتقاد بزرگان اهل‌سنت، اسلام در غدیر به وسیله اعلان ولایت حضرت امیر، علی(ع)، کامل شد و به حد رضایت خداوند رسید.ابن‌مردویه(م410ق)، چندین روایت از ابوسعید خدری، ابوهریره و مجاهد می‌آورد که آیه اکمال در غدیر در شأن حضرت امیرالمؤمنین(ع) نازل شده است. [33] حاکم حسکانی(م‌قرن5) پنج روایت از ابوهریره، ابوسعید خدری و ابن‌عباس ذکر می‌کند که آیه اکمال در غدیر درباره ولایت حضرت علی(ع) نازل گردیده است. [34]سیوطی(م611ق) از ابن‌مردویه و ابن‌عساکر روایت آورده که ابو‌سعید خدری گفته است: آیه اکمال در غدیر بعد از انتصاب علی(ع) به ولایت و خلافت نازل شده است. وی همچنین از ابوهریره نقل می‌کند که آیه در غدیر خم در روز هجده ذی‌الحجه نازل شده است.[35] ابن‌کثیر(م744ق) و جمال‌الدین قاسمی(م944ق) روایاتی را از ابن‌مردویه از طریق هارون عبدی و ابوهریره آورده‌اند و می‌گویند: آیه اکمال در غدیر نازل شده است.[36]سبط ابن‌جوزی که معتقد است آیه اکمال دو بار نازل شده است، یک بار در عرفه و بار دیگر در غدیر، می‌گوید: آیه در هر دو مرتبط به ولایت امام علی(ع) است.[37] قندوزی حنفی(م1294ق) در ینابیع المودة آورده است: بعد اینکه پیامبر اعظم(ص)، حضرت علی(ع) را در غدیر خم به ولایت منصوب کردند، آیه اکمال نازل شد.[38]با توجه به اقوال بزرگان اهل‌سنت مبنی بر اینکه آیه درباره ولایت امام علی(ع) در غدیر نازل شده است، روشن می‌شود که اسلام در غدیر با نصب امام علی(ع) به ولایت کامل شد و به رضایت خداوند رسید. بنابراین، پاسخ سؤال مذکور مشخص می‌گردد و حلقه اتصال بین بعثت و مهدویت نیز معیّن می‌شود و به این ترتیب، مثلث بعثت، غدیر و مهدویت و حکومت جهانی کامل می‌شود.

نتیجه ‌گیری نهایی

پیامبراکرم(ص) اسلام را آورد و 23سال به تبلیغ آن پرداخت. اسلام در اواخر عمر شریف پیامبر به وسیله اعلان ولایت حضرت علی(ع) (پس از تعیین جانشین برای پیامبر(ص)) کامل شد و به حد رضایت پروردگار رسید و در آخرالزمان به وسیله مهدی فاطمه(ع) بر همه ادیان غالب و چیره می‌گردد.

پی نوشت :

1. توبه: 33؛ صف: 9.
2. زادالمسیر فی علم التفسیر، الامام أبی‌الفرج جمال‌الدین محمدالجوزی، تحقیق: محمد‌بن عبدالرحمن عبد‌الله، دارالفکر للطباعة والنشر والتوزیع، ج3، ص290.
3. تفسیر کبیر فخر رازی، ج16، ص40.
4. زادالمسیر، ابن‌جوزی، ج3، ص290.
5. توبه: 32.
6. صفوة التفاسیر، محمدعلی الصابوری، دارالقرآن الکریم، بیروت، بی‌تا, ج1، ص532.
7. الجامع لاحکام القرآن، لأبی عبد‌الله محمد‌بن أحمد الأنصاری القرطبی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، 1405ق، ج11, ص48؛ الکشاف, زمخشری, ج4, ص99؛ أحکام القرآن, جصاص، ج5 ص334؛ تفسیر ابن‌جزی, ص252؛ الدرالمنثورفی التفسیربالمأثور، جلال‌الدین عبدالرحمن‌بن ‌ابی‌بکر السیوطی، دارالمعرفة للطباعة والنشر والتوزیع، بی‌تا, ج4، ص175 و دیگر مفسران... .
8. تفسیر قرطبی, ج8, ص121 و ج11 ص48؛ تفسیر فخر رازی، ج16، ص40؛ نور الابصار فی مناقب ال بیت النبی المختار، مؤمن‌بن حسن مؤمن شبلبنحی، دارالحیل بیروت، 1409ق، ص228؛ البیان فی اخبار صاحب الزمان، الحافظ ابی‌عبد‌الله محمد‌بن یوسف الکنجی الشافعی، مؤسسة النشر‌الاسلامی، 1417ق, باب 25, ص156.
9. تفسیر کبیر, فخر رازی, ج16, ص40.
10. التسهیل لعلوم التنزیل، ابن‌جزی الغرناطی الکلبی، دارالکتاب العربی، 1403ق، ص252.
11. تفسیر طبری, ج، 14 ص215، شماره 16645؛ تفسیر کبیر فخر رازی، ج16, ص40؛ تفسیر قرطبی ج8, ص121؛ در المنثور, ج4, ص176
12. در المنثور, ج4 ص175
13. تفسیر قرطبی، ج8، ص121؛ تفسیر کبیر، ج16، ص40.
14. مستدرک حاکم، ج4، ص476، ح 8324.
15. تفسیر طبری، ج14، ص215، شماره 166455؛ تفسیر کبیر، ج16، ص40؛ تفسیر قرطبی، ج8، ص121؛ درالمنثور، ج4، ص176.
16. البیان فی اخبار صاحب الزمان, باب 25,156.
17. تفسیر قرطبی, ج11, ص48. البته راوی حدیث ابن‌عباس است؛ عقد الدرر فی اخبار المنتظر، یوسف‌بن یحیی مقدسی شافعی، تحقیق: دکتر عبدالفتاح محمدالحلو، انتشارات مسجد مقدس جمکران، 1416ق, ص40.
18. فرائد فوائد الفکر فی الامام المهدی المنتظر، مرعی‌بن یوسف المقدسی الحنبلی، تحقیق: شیخ سامی الغریری، موسسه معارف اسلامی، 1421ق, ص61 ‌ـ 64؛ عقد الدرر فی اخبار صاحب المنتظر, 46ـ 41؛ الصواعق المحرقة, ج2, ص162؛ مسند احمد، احمد‌بن حنبل، دار صادر بیروت، بی‌تا, ج3, ص28.
19. تذکرة الخواص، سبط ابن الجوزی، بیروت، مؤسسة اهل‌البیت، 1401ق, ص364.
20. به اجماع مفسران اهل‌سنت، تمکین به معنای ثبات و غلبه است. ر.ک: تفسیر مقاتل‌بن سلیمان، تحقیق احمد فرید، بیروت، دارالکتب العلمیة، 1424ق، ج2، ص424؛ جامع البیان عن تأویل ای القرآن، محمد إبن جریر الطبری، بیروت، دارالفکر، 1415ق, ج18، ص211؛ تفسیر السمرقندی، أبواللیث السمرقندی، تحقیق: دکتر محمود مطرجی، بیروت، دارالفکر، بی‌تا، ج2، ص521؛ تفسیر ابن زمنین، أبی عبد‌الله محمد‌بن عبد‌الله‌بن أبی زمنین، ج3، ص242؛ تفسیر الثعلبی، الثعلبی، تحقیق: ابی محمد‌بن عاشور، دار احیاء التراث العربی، 1422ق، ج7، ص114؛ تفسیر السمعانی، السمعانی، تحقیق: یاسر‌بن ابراهیم و غنیم‌بن عباس‌بن غنیم، ریاض، دار الوطن، 1418ق، ج3، ص544 ـ 545؛ تفسیر البغوی، البغوی، تحقیق خالد عبدالرحمان العک، دار المعرفة، ج3، ص354؛ تفسیر النسفی، ابی‌البرکات عبد‌الله‌بن احمد‌بن محمود النسفی، بی‌جا، بی‌تا، ج3، ص154؛ تفسیر الرازی، الرازی، ج24، ص26 و33؛ تفسیر العز‌بن عبد السلام، الإمام عز الدین عبدالعزیز‌بن عبدالسلام السلمی الدمشقی الشافعی، تحقیق: دکتر عبدالله‌بن ابراهیم الوهبی، بیروت، دار ابن‌حزم، 1416ق، ج2، ص409؛ تفسیر القرطبی، القرطبی، ج12، ص300؛ تفسیر البیضاوی، البیضاوی، بیروت، دار الفکر، بی‌تا، ج4، ص198؛ تنویر المقباس من تفسیر ابن عباس، الفیروز آبادی، دار الکتب العلمیة، بی‌تا، ص298؛ تفسیر الجلالین، المحلی، السیوطی، تحقیق مروان سوار، دار المعرفة للطباعة و النشر و التوزیع، بی‌تا، ص467؛ تفسیر أبی السعود المسمی ارشاد العقل السلیم الی مزایا القرآن الکریم، أبی السعود محمد‌بن محمد العمادی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی‌تا، ج6، ص191؛ فتح القدیر الجامع بین فنی الروایة و الدرایة من علم التفسیر، محمد‌بن علی‌بن محمد الشوکانی، عالم الکتب، بی‌تا، ج4، ص47؛ أضواء البیان، الشنقیطی، تحقیق مکتب البحوث و الدراسات، بیروت، دار الفکر للطباعة والنشر، 1415ق، ج5, ص553ـ554.
21. نور: 55.
22. قرآن چنین مقامی را (یعنی عدم ارتکاب هرگونه شرک از سوی انبیا) مقام عصمت می‌شمارد و رسیدن به آن را در پرتو لطف الهی میسر می‌داند: زاد المسیر, ابن الجوزی، ج4، ص172. بنابراین می‌گوییم: صرفاً معصومان دارای این چنین مقامی خواهند بود.
23. المصنف, ابن ابی‌شیبه, ج7, ص421؛ صحیح ابن حبان, ج15, ص109و ج16, ص221.
24. روح المعانی، الآلوسی، بی‌جا، بی‌تا, ج17, ص104.
25. جامع البیان، إبن‌جریر الطبری، ج18، ص211.
26. همان، ج18، ص211؛ تفسیر الواحدی، الواحدی، ج2، ص768؛ تفسیر البغوی، البغوی، ج3، ص353؛ تفسیر النسفی، النسفی، ج3، ص154؛ أحکام القرآن، ابن العربی، تحقیق: محمد عبدالقادر عطا، دار الفکر للطباعة والنشر، بی‌تا، ج3، ص412 ـ 413؛ تفسیر القرطبی، القرطبی، ج12، ص298 ـ 299؛ التسهیل لعلوم التنزیل، الغرناطی الکلبی، ج3، ص71؛ تفسیر ابن کثیر، ابن کثیر، ج3، ص311؛ فتح القدیر، الشوکانی، ج4، ص47؛ تفسیر الآلوسی، الآلوسی، ج17، ص104. و... .
27. مائده : 3.
28. تفسیر مقاتل‌بن سلیمان، مقاتل‌بن سلیمان، ج2، ص424؛ جامع البیان، إبن‌جریر الطبری، ج18، ص211؛ تفسیر السمرقندی، أبو اللیث السمرقندی، ج2، ص521؛ تفسیر ابن زمنین، أبی عبد‌الله محمد‌بن عبد‌الله‌بن أبی زمنین، ج3، ص242؛ تفسیر الثعلبی، الثعلبی، ج7، ص114؛ تفسیر السمعانی، السمعانی، ج3، ص544 ـ 545؛ تفسیر البغوی، البغوی، ج3، ص354؛ تفسیر النسفی، النسفی، ج3، ص154؛ تفسیر الرازی، الرازی، ج24، ص26 و33؛ تفسیر العز‌بن عبد السلام، الإمام عز الدین عبدالعزیز‌بن عبد السلام السلمی الدمشقی الشافعی، ج2، ص409؛ تفسیر القرطبی، القرطبی، ج12، ص300؛ تفسیر البیضاوی، البیضاوی، ج4، ص198؛ تنویر المقباس من تفسیر ابن عباس، الفیروز آبادی، ص298؛ تفسیر الجلالین، المحلی، السیوطی، ص467؛ تفسیر أبی السعود، أبی السعود، ج6، ص191؛ فتح القدیر، الشوکانی، ج4، ص47؛ أضواء البیان، الشنقیطی، ج5, ص553 ـ 554.
29. مثلاً اینکه آیه در مکه و یا در اوایل هجرت در مدینه درباره صحابه نازل شده است. جامع البیان، إبن‌جریر الطبری، ج18، ص212؛ تفسیر ثعلبی, ج7, ص115؛ احکام القرآن, ابن‌العربی, ج3, ص409؛ تفسیر ابن کثیر, ج3, ص312ـ313؛ الدر المنثور, جلال‌الدین السیوطی, ج5, ص55.
30. توبه: 33.
31. تفسیر القرطبی, القرطبی, ج12, ص297 .
32. التفسیر الصافی، الفیض الکاشانی، تهران، مکتبة الصدر، 1416, ج3, ص444ـ445.
33. نک: مناقب علی‌بن ابی‌طالب، الامام ابی بکر احمد‌بن موسی لبن مردویه, ص231ـ233.
34. نک: شواهد التنزیل، الحاکم الحسکانی، تحقیق: الشیخ محمدباقر المحمودی، مؤسسة الطبع والنشر التابعة لوزارة الثقافة و الارشاد الاسلامی، 1411ق, ج1, ص200ـ208.
35. درالمنثور, سیوطی, ج3, ص16ـ17.
36. نک: تفسیر القرآن العظیم، ابن‌کثیر، تحقیق یوسف عبدالرحمن المرعشلی، دار المعرفة للطباعة والنشر والتوزیع، 1412ق, ج2,ص15؛ محاسن التأویل, ج4, ص33. هر چند برخی از اهل‌سنت آنها را ضعیف دانسته و یا از مفتریات شیعه شناخته‌اند, اما این دیدگاه مبنای علمی ندارد؛ چون افرادی که در سلسله سند این روایات آمده‌اند, از نظر رجال شناسان اهل‌سنت توثیق شده‌اند. به طور نمونه، علامه امینی تک‌تک رجال سندها را بر اساس موازین اهل‌سنت بررسی و توثیق کرده است: ر.ک: الغدیر, ج1, ص294ـ298.
37. نک: تذکرة الخواص، ص37.
38. نک: ینابیع المودة، سلیمان‌بن ابراهیم القندوزی، تحقیق: سیدجمال اشرف، دارالاسوة، 1416ق, ج1, ص343 و347.

منبع: سایت حوزه




موضوع مطلب :
پنج شنبه 91 آبان 4 :: 12:37 عصر ::  نویسنده : ROYA AZADKHANI

حادیث مهدویت

امام علی علیه السلام:

 با مهدی ما , حجت های الهی پایان می پذیرد , او آخرین امام و نجات بخش امت است.

********************************************
امام مجتبی علیه السلام:

خوشا به حال کسی که زمان حضور حضرت مهدی علیه السلام را درک کند و سخن او را بشنود.

********************************************
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله:

برترین اعمال امت من , در انتظار ظهور از سوی خدا بودن است.

********************************************

امام کاظم علیه السلام:

قائم کسی است که زمین را از دشمنان خدای متعال پاک میکند و آنرا پر از عدل و داد میکند.

همان گونه که پر از ظلم و ستم شده بود.

********************************************
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله:

هر که شب نیمه ی شعبان را به عبادت به سرآورد، دلش نمیمیرد در روزی که دل ها بمیرند.

********************************************
امام سجّاد علیه السلام:

آنگاه که قائم ما قیام کند ، خداوند آفت را از شیعیان ما بزداید و دل هایشان را چون پاره های آهن گرداند .

********************************************
امام سجاد علیه السلام:

هر کس در دوران غیبت قائم ما بر ولایت ما ثابت قدم بماند خدا پاداش هزار شهید به او میدهد.

********************************************
امام سجاد علیه السلام:

هنگامیکه مهدی قائم قیام کند خداوند بیماری را از هر مومنی می برد و نیروی او (جوانی) را به او بر می گرداند.

********************************************
امام هادی علیه السلام:

برای فرزندم مهدی غیبتی خواهد بود که مردم در آن مدت به تردید خواهند افتاد مگر آنان که خداوند نگاهشان بدارد.

********************************************
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله:

شیعیان در دوران غیبت مهدی (عج) از نور وجودش فروغ می گیرند و از ولایتش بهره مند میشوند

آنگونه که مردم از خورشید پشت ابر بهره مند میگردند.

********************************************
حدیث قدسی:

حکومت او (حضرت مهدی عج ) را ادامه خواهم داد و روزهای حکومت حق را تا روز قیامت میان اولیای خودم خواهم گرداند.

********************************************
امام علی علیه السلام:

مهدی (عج) مردی از ما از فرزندان فاطمه است.

********************************************
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله:

حتی اگر جز یک روز از روزگار باقی نمانده باشد , خداوند مردی از خاندان مرا بر می انگیزد تا زمین را پر از عدل و داد کند.

********************************************
وبلاگ یاصاحب الزمان




موضوع مطلب :
پنج شنبه 91 آبان 4 :: 12:33 عصر ::  نویسنده : ROYA AZADKHANI
وبلاگ یا صاحب الزمان




موضوع مطلب :
1   2   >